روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

جوون تصادفی 2

حال و اوضاش اصلا خوب نیست شکمش رو که باز کردیم . پر از خون بود کبدش تو چند جا laceration داشت بعضی جاها رو با سوزن کبدی دوختیم بعضی رو کوتر کردیم فشاراش با دارو 8 مونده بود هماتوم رتروپریتوئن هم تو 3 تا zone داشت . نوموتوراکسش هم که دو طرفه بود و ...
در نهایت رزیدنت ارشد با استاد مشورت کرد و قرار بر این شد که pack بشه و برای second look فردا دوباره بیاریمش . فعلا رفته ICU امیدوارم زنده بمونه

نظرات 2 + ارسال نظر
ندا جمعه 23 دی 1390 ساعت 13:53 http://lore.blogsky.com


آخی طفلک مادر ش

امیدورام حالش بهتر شه

م شنبه 24 دی 1390 ساعت 01:23

از ته دل دعا میکنم زنده بمونه، من جراح نیستم ولی بعضیا که میگند شما علوم پزشکی ها بعد یک مدت از سنگ میشید امیدوارم این پست رو بخونند، من دیروز تو اتاق عمل سر احیای یک نوزاد مردم وزنده شدم ، دعا میکنم خستگی عملهاش تو دستاتون نمونه،

ممنون دوست عزیز

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.