روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

جوون تصادفی3

امروز صبح دوباره رفتیم مریض پست قبل رو باز کردیم و بررسی کردیم شکر خدا حالش خوب بود و خونریزی نداشت ولی متاسفانه دستش رو نمیشد کاری کرد و همکارای ارتوپدی قطع کردند . ازین که زنده مونده خوشحالم

نظرات 8 + ارسال نظر
حس غریب شنبه 24 دی 1390 ساعت 10:31 http://nanveshteha.blogsky.com/

سلام
من همیشه از دکترا می ترسیدم...
ولی به شما و همه ی همکارانتون خدا قوت میگم...

ین جوون طفلک چند سالش بود؟ چقدر از عمرش رو باید با یک دست طی کنه؟

ژاویز ( اشک هیزم) شنبه 24 دی 1390 ساعت 12:46

دیشب پست رو خوندم - ولی برای چندمین بار تو زندگیم نمی دونستم دعا کنم زنده بمونه یا چه دعایی کنم آخرشم دعا کردم هر چی خدا خودش صلاح بدونه - نمی دونم ولی حس اون مادر که حالا پسرش این جوری پیشش مونده حسه اون پسر که دیگه زندگیش عادی نیست کارش - خانواده اش آینده اش همیشه تو روزنامه خیلی خوندم که یه شخص با وجود یه مشکل جسمی از صدتای آدمای سالم موفق تر میشه - بهتر و سرزنده تر زندگی می کنه و حتی بعد یه مدت مشکل جسمیش رو فراموش می کنه - ولی خوب همه اشون تو سن پایین بودن که در گیر شدن خدا خودش کمکش کنه - کاش میشد از همین الان که دلش داغه خانواده اش واسش مشاوره و روان پزشک بگیرن و بذارن این طوری هم کمتر رنج بکشه هم زیاد به اون چیزی که از دست داده آروم آروم عادت کنه و براش مثه یه مانع واسه ادامه زندگی نشه

ژاویز ( اشک هیزم) شنبه 24 دی 1390 ساعت 13:01

دوست عزیزی که تو پست قبلی فرمودید بعضیا در مورد دکترا این طور فکر می کنن
حرفتون منو یاد جملهه انداخت که میگه اگه داشتی با یکی راه می رفتی و گفتی چه قدر خوشگل زیاده تو دنیا
بلافاصله مصرع دومشو بگو که اما هیشکی مثه خوشگله من نمی شه
خوب شما هم چرا بقیه ی جمله رو نمی فرمایید آره علوم پزشکی ها بعد از یه مدت می تونن وقتی با مریض یا بستگانش صحبت می کنن حالت چهره اشونو جوری کنن که آدم نفهمه الان این جمله که گفت واقعا" معنیش همون بود که گفت یا نه دلداری بود - در واقع یه ماسک خونسردی می زنن به چهره و اینو باور کنید برا منی که چند بار تجربه اش کردم دیوونه کننده اس ولی وقتی دارم با کسی درد و دل می کنم حتما" تیکه ی دومشم می گم اونم از رو عجزم- چون می خوام بدونم اگه قراره عزیزمو از دست بدم پس چه بهتر که هم خودمو آماده کنم هم دیگه هی تو بیمارستان ثانیه شماری نکنم و با اون عزیز از باقی مونده های روزها خاطرات خوش بسازیم - نه اینکه تا روز آخر چشمم به در اتاقش باشه که این دفعه قراره چی از دکتراش بشنوم تازه آخرش هم که تموم میشه به مدت طولانی افسردگی بگیرم یا هی کابوس ببینم می دونید تو یه جمله منظورم اینه که کسی که زخم خورده باشه باور کنید نه می تونه جلو نیش و کنایه اش رو بگیره نه می تونه منطقی فکر کنه این جمله رو که فرمودید از خیلیا شنیدم اینه که اگه شما هم علوم پزشکی هستید به دل نگیرید این جمله وقتی آدم داغه - هر چی سعی می کنه نگه نمی شه ولی خداییش اینا رو به دکترا نمیگه که به اطرافیانه خودش میگه اونم باور کنین نمی دونم چرا ولی میگه

کهکشان شنبه 24 دی 1390 ساعت 15:32

سلام دکتر
خوشحالین که مریض زنده بود. تلاشتون برای نجات جان افراد خیلی قابل تقدیره.

خدا قوت

م شنبه 24 دی 1390 ساعت 16:09

خدارو شکر خسته نباشید،این پست شما منو یاد این نوشتم انداخت،چشمام داشت التماس پالس رو میکرد که تو رو خدا از مرز 40تا رد شو،دستم رنگی براش نمونده بود ورو دست تو دنبال یک ضربه بود هر چند ضعیف وکوچیک،نفسم با نفست قطع میشد،قلبتو کم میزد وقلب من داشت از جاش کنده میشد دور وبریام میگفتند ایدزی هپاتیتی جوون بدیه من میگفتم کاشکی زنده بمونه بلند نباید میگفتم چون از دید اتندم این حرف غیر علمی بود، حالا بعد چند روز داری ازبیمارستان با پای خودت میری من تو هر لباسی باشی میشناسمت،من باید ناشناس بمونم چون هیچ جای پروندت ننوشته منتظر یک نفس کشیدنت بودم،مهر اتند پای پروندته

بسیار زیبا

جراح یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 09:49

زندگی زیباست ُ زشتی های آن تقصیر ماست
در مسیرش هر چه نازیباست آن تدبیر ماست!
زندگی آب روانی است روان می گذرد...
آن چه تقدیر من و توست همان می گذرد.

jourab یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 10:29

oh ! Yade yeki az marizam oftadam .tu oun shabe baruni ...kheili bad bud ba paee ke az zanu be pust band bud .va sari ke ....khoshhalam marizetun khube

[ بدون نام ] یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 12:06

سلام و خسته نباشید و خدا قوت برای این عمل سخت
چرا نمی شد دستش را براش نگه دارید یک سری به این صفحه وب بزنید دست بیمار کامل از کتف جدا شده براش پیوند زدند بعد برای این بیمار نمی شد کاری کرد!
http://www.emdadgar.com/forum/showthread.php?tid=3088 یا http://www.24onlinenews.ir/news-7938.aspx

لینک ها رو خوندم دوست عزیز
نوشته بود بی سابقه ....
و تجربه نشون داده این نوع عمل ها سرانجامی جز رد پیوند نداره واسه همین کسی انجام نمیده و به قول تیتر خبر بی سابقس
و دوم اینکه در مریض مولتی پل تروما مثل مریض ما که خونریزی داخل شکمی داره ما damage control میکنیم یعنی جون مریض مهمتر از حفظ دستشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.