روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اولین گرافت رو زدم

انقدر خسته ام که درست کیبرد رو نمیبینم . صبح که رفتم اتاق عمل کلا 1 ساعت خوابیده بودم . اول یه مریض سارکوم داشتیم که منتال هم بود بنده خدا و تو ناحیه گلوتئالش یه توده بود اندازه هندونه . کلی به خون و خونریزی افتاد . داشتم وسط عمل می خوابیدم . یعنی رسما وقتی کسی حواسش بهم نبود و کمک منو نمی خواست چرت های چند ثانیه ای زدم . یه دفهش که چشامو باز کردم دیدم دو تا از استاژرامون دان منو نیگا میکنن میخندن . بعدش با امیر برای اولین بار رفتیم یه گرافت پوست زدیم خیلی با حال بود خواب از کلم پرید ...

خلاصه اتاق عمل که تموم شد . اومدیم بخوابیم بعد 1 ساعت بیدارمون کردن که یکی از مریضای بخش بدحال شده داره میره اتاق عمل بدو بیا خلاصه رفتیم همون خانمی بود که یه توده بزرگ تو شکمش داشت و فیستول شده بود . شکم که باز شد هیچی پیدا نکردیم نکته خوبش این بود که میگفتن احتمالا آناستوموزی که من زدم لیک کرده و که دیدم آناستوموز مثل باقلوا اونجا نشسته و طوریش نیست ولی یه جای روده که فیستول شده بود رو پیدا کردیم و دوختیم . احتمالا تروماتیزه شده بود حین عمل . خلاصه الان دارم میرسم ..خواااااااابم مــــــــــــیـــــــــــــا د د د

نظرات 8 + ارسال نظر
sh.kh شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 22:08

خواب خوشی را آرزومندم!!!

ممنان

ژاویز( اشک هیزم) شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 22:52

{برای اولین بار رفتیم یه گرافت پوست زدیم خیلی با حال بود} خفن ترسناک بود - میگم شما جراحا اینا رو میبینن چه طوریه که شکوفه نمی زنن؟ گوگل چه عکسای خفنی براش گذاشته
دل و روده ی طرف رو باز می کنین یادم نمیاد چیش ( غده بود یا آپاندیسش) که قلپی می زنه بیرون حال می کنید - گرافت پوست می زنین بازم کیف می کنید - مراجعه کننده ی ایدزی دارین بازم هیجان دارین بینم شما جراحا کلا" تو لغت نامه اتون کلمه ای به معنی ترس یا خوف وجود داره؟؟

حالا با کله نیفتادی تو محل عمل؟

نه

آسمان شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 23:38 http://stayfar.persianblog.ir/

تبریک برای اولین گرافت!:)

ممنون

شیما.ن یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 00:25

ینی هیچ موقع تا این حد دلم واستون نسوخته بود این همه بیخوابی
وجالب اینجاست که هنوزم بیدارین ودارین جواب کامنت ها رو میدین

انترن ماه 10 یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:30

راستی مگه شما وب نوشته های یک رزیدنت جراحی نبودید ؟
اسمتونو عوض کردید

بلی

[ بدون نام ] یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 17:13

حالا این خاطرات چرا شیرین شدن

شیرینی این خاطره به خاطر اینه که برای اولین بار این کارو کردم

کهکشان یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 19:01

چه حالی بردین از اولین گرافت! تجربه فوق العاده شیرینی بوده

بی خوابی یکی از سخت ترین شکنجه هاست.
یه تحقیقی می گفت میزان اشتباه جراحان حین عمل با کم خوابی ارتباط داره.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.