روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

شریان ligate شد

امروز کشیک اورژانسم صبح که با استاد لاپاروسکوپی رفتیم درمانگاه بعدشم ما مرخصی قبل از موعد گرفتیم و بسیار خوش به حالمان شد . 1 ساعت پیش یه خانوم رو آوردن که موقع خونه تکونی دستش رفته بود تو شیشه و شریان اولنارش قطع شده بود من که دیدمش با فشار سنج خونریزیش رو کنترل کرده بودن . زخمش رو که باز کردیم تا معاینش کنم خون جت کرد بیرون خودمو چند نفر اون ور تر هم خونی مالی شدن . چون محل بریدگی به مچ چسبیده بود با مشورت سرویس ترمیمی . ligate شد و به سرویس اونا منتقل شد . اولین بار بود که اینکارو میکردم

نظرات 6 + ارسال نظر
sh.kh سه‌شنبه 16 اسفند 1390 ساعت 18:56

واااااای چه باحاااال خون جت کرد تو سر و صورتتون؟!!!منم میخوااام!!!...آخی بیچاره خانومه!خودش نترسید این صحنه رو دید؟!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 16 اسفند 1390 ساعت 22:28

من اوایل عاشق جراحی بودم اما دیروز توی بخش بیوپسی کلیه داشتیم حتی نتونستم ببینمم

هدیه سه‌شنبه 16 اسفند 1390 ساعت 23:16

چه خوب که خاطرات این هفته شیرین شدن

رکسانا چهارشنبه 17 اسفند 1390 ساعت 00:17 http://iranbanooo.blogsky.com

وای ... فقط از همین قسمت جراحی بدم میاد ! پاشیدن خون

یک بنده خدا چهارشنبه 17 اسفند 1390 ساعت 10:26

سلام خیلی نوشته هاتون زیبا و جالب است
بیشتر توصیف کنید خیلی بهتر است

sh.kh چهارشنبه 17 اسفند 1390 ساعت 18:01

رکسانا جان فقط فقط فقط از همین قسمت جراحی بدت میاد؟!!!خوب فدات شم جراحی یعنی همین...یعنی خون بازی!!!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.