روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

مریض بد شانس

امروز رفتیم اتاق غمل و کلا من سر یه عمل بیشتر نبودم که اونم تا ساعت 3 طول کشید یه کانسر سیگموئید بود که ماشالله به زمین و زمان چسبیده بود و تا زه می خواستن متاستازکتومی کبد هم بکنن که اوضاع رو که دیدن بی خیال شدن . بعدش من کشیک امروز اورژانس هم بودم اجازه گرفتم رفتم مشاوره جواب دادن که همراهای مریض جلوی در گیرم انداختن خلاصه با زبون بی ربونی گفتم جه اتفاقی افتاده 

نظرات 1 + ارسال نظر
پزشک خانواده جمعه 22 اردیبهشت 1391 ساعت 15:30

دکتر جان ،کاش تو دوران تحصیلمون واسمون کلاس طرز خبر دادن به همراهان رو می ذاشتن!
من همیشه اینجور مواقع ، مخصوصا خبرای بد ، جیم میزنم؛ یکی دیگه رو شیر می کنم که خبر بده !

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.