دیشب که تا ساعت 2 و 30 صبح بیدار موندیم دنی رو هم نذاشتیم بخوابه دو تا مشاوره اورژانس براش گذاشتم یکیش که خیلی حالش خراب بود و اینتوبه شد و وصل به دستگاه امروزم که رفتیم درمانگاه یه 5- 60 تایی مریض اومده بود که ما یه دونه بیوپسی هم کردیم از شکم یه خانومی .توی مریضا یه آقای جوونی با خانومش اومده بود که به نظرم کانسر بیضه داشت . خیلی نگران بود . دلم خیلی سوخت خیلی جوون بود.....
فردا امتحان دارم .کمک ک ک ک ک ک ک ک ک
دکتر امتحانت رو خوب میدی باور کن اصلا نگران نباش
رااستیی
یعنی اجازه ندارم پست قبل رو بخونم؟
اینجا را خیلی از دوستان نزدیک می خونن...بعضی چیز ها خیلی خصوصیه فقط قراره خاطره واسه من باقی بمونه
شرمنده
اقای دکتر از کپی کردن خاطرات دیگران لذت می بری؟