روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

امروز امتحان داریم

دیشب که تا ساعت 2 و 30 صبح بیدار موندیم دنی رو هم نذاشتیم بخوابه دو تا مشاوره اورژانس براش گذاشتم یکیش که خیلی حالش خراب بود و اینتوبه شد و وصل به دستگاه امروزم که رفتیم درمانگاه یه 5- 60 تایی مریض اومده بود که ما یه دونه بیوپسی هم کردیم از شکم یه خانومی .توی مریضا یه آقای جوونی با خانومش اومده بود که به نظرم کانسر بیضه داشت . خیلی نگران بود . دلم خیلی سوخت خیلی جوون بود.....
فردا امتحان دارم .کمک ک ک ک ک ک ک ک ک

نظرات 2 + ارسال نظر
جرم شناس/الناز پنج‌شنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 08:23 http://justiceways.blogfa.com

دکتر امتحانت رو خوب میدی باور کن اصلا نگران نباش
رااستیی
یعنی اجازه ندارم پست قبل رو بخونم؟

اینجا را خیلی از دوستان نزدیک می خونن...بعضی چیز ها خیلی خصوصیه فقط قراره خاطره واسه من باقی بمونه
شرمنده

پانته ا جمعه 26 خرداد 1391 ساعت 17:04

اقای دکتر از کپی کردن خاطرات دیگران لذت می بری؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.