روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

زور نگین ن ن ن

دیروز کشیک اورژانس بودم و حقیقتا بسیار حالمون گرفته شد اول از همه که تا ساعت 12 شب خبری نبود ساعت 12 رفتیم اتاق عمل تا 3 صبح بیدار بودیم آخرشم همراه مریض رضایت به عمل نداد و رفتیم بخوابیم خیر سرمون بخوابیم دوباره 6 صبح زنگ زدن مریض داریم رفتم اتاق عمل باز تا 6 و 40 دقیقه نشستم دیدم خبری نشد زنگ زدم به سال یک میگم پس کجایین؟ میگه دم در اتاق عمل مریض arrest کرد برش گردوندیم ...
امروزم که آنکالم سر یه سی تی اسکن یه داستانی داشتیم با این بی هوشی ها و تصویربرداری من نمی دونم کدوم شیر پاک حورده ای گفته باید رزیدنت جراحی همراه مریض بره عکسی سی تی بگیرن آخه وجود من به چه دردی می خوره مگه می خوان اونجا مریض رو عمل کنن . تازه مگه رزیدنت بی هوشی باهاش نمیره دیگه وجود من به چه دردی می خوره ...تو کلشون نمیره که ...
وای امتحان ارتقا رو چی کار کنم...29 تیره
نظرات 12 + ارسال نظر
جرم شناس پنج‌شنبه 18 خرداد 1391 ساعت 22:25 http://life-code.blogfa.com

می گذره

اما به سختی

منصوره جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 00:28

سلام دکتر . میخواستم یه وبلاگ بسیار جالب بهتون معرفی کنم. اسمش « خاطرات پزشک زندان و...» هستش . اگه وقت کردی حتما بهش سر بزن . خیلی مطالبش جالبه... روزگارتون خوش.

ممنون میشناسمش

[ بدون نام ] جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 02:14

من به عنوان یه کوچکتر در این راه طولانی از شما به خاطر انگیزه ای که میدید متشکرم
خاطرات شما هم قشنگ هستن و هم اشتیاق برای ادامه تحصیل بیشتر میکنه! و گاهی تجربیاتتون برای ما هم قابل استفاده هستن.
امیدوارم باز هم به نوشتن ادانه بدین

خیالتون تخت

انترن ماه 10 جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 10:25

کلا این بخش رادیولوژی دنبال بهونه میگردن
مال شما که دیگه آخرشه رزیدنت بیهوشی و جراحی
ببخشیدا ما اینترن ها رو میفرستن کلی غر میزنیم و البته تکنسین اونجا هم مدام میاد زیر گوش ما سم پاشی میکنه و میگه
-ببینم دکتر اگه این مریض ارست کنه شما مسئولیتشو قبول میکنید
یه بار یکی از دوستام که بنده خدا یکم بدتر از من استرسی و بی سر زبونه با یه بیمار اینتوبه بیهوش که NGT هم داشت میره واسه CT .میرسن اونجا بیمار یکم هوشیار میشه و NG شو میکشه خلاصه این تکنسین اینقدر شلوغ میکنه که آبروی خودش هم میره چون حتی میره پیش رئیس بیمارستان و میگه مریض لوله تراششو کشیده
جالبه این آقا با این همه ادعا فرق لوله تراشه و NG رو نمیدونسته


ای ول به این سواد

homa جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 12:08 http://www.myyydayyy.blogfa.com

عجب روزی!!!!

فاطمه جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 15:34 http://www.radepayegol.blogfa.com

حالا چرااین جزو خاطرات تلختونه؟
انقدرسخت گذشته؟
عیبی نداره فرداروز آسونیه
:))

کاش ش ش

سحر جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 18:05 http://7gooyeboloorin.blogfa.com

الان دیدم که آدرسی که تو وبلاگم گذاشته بودین با اون blogsky فرق داشت.......چه جالب....اینجا پر خاطره های پزشکیه...دوست دارم! برم بخونمشون......

برین..ممنون

سید علی جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 18:42

با سلام خدمت دکتر
وبلاگ جالبی دارید
من امسال از شهریور رزیدنتی جراحی رو اگر خدا بخواد شروع میکنم.میخواستم بدونم در این یکی دو ماه باقی مونده چی بخونم . و اینکه برای یه رزیدنت سال یک جراحی چه کتابی به درد می خوره.آیا کار عملی باید الان بلد باشم یا اینکه بعدا یاد میگیرم.و اینکه اگه شما دوباره سال یک بشین چه کاره هایی رو که فکر می کنید مفیده انجام می دید.(و انجام نداده اید)
ممنون می شم اگه جواب بدید.
متشکر

فقط بشین شوارتز بخون و لاغیر..اصلا بزار جزیی ترش کنم مبحث ترومای شوارتز رو حفظ کن

سحر جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 20:57

اومدم پست ها رو بخونم چشمم افتاد به سایت های آموزشی رفتم رادیو و سی تی خوندم!
کشیک چیز بدیه...واقعا همه اونایی که کشیک دارن خسته نباشن...

الهی آمین

ژاویز شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 00:31

میدونم خیلی حرص خوردین - ببخشید ولی من خندم گرفته ببینم مگه قرار عکس دسته جمعی بندازن با بیمارا ؟ یا می خوان عکس یادگاری بگیرن با بیمار که می گن : نه بگو جراحشم بیاد؟
کلا" آب از چشمه گل آلوده خوب جهنم العوارضه بیهوشی - یه ریزه بیشتر تزریق کنن که بیمار یه 5 دقیقه بیشتر بی هوش باشه که این ترسوها این قدر گربه نرقصونن واسه دو تا دونه عکس آخه کجای دنیا - دکتر با مریزش رفته سی تی اسکن فکر کنم دیگه موهاتون هم رنگ دندوناتون بشه تا وقتی که مدرکتونو بگیرین

علی شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 04:14

ارتقا که اردیبهشت بود. دوباره؟

اونا درون بیمارستانیه
این یکی ارتقاس

باران شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 21:35 http://www.rainylady1.blogfa.com

ممنون واسه معرفی این وبلاگ.. جالبه..
خدا قوت!
سی تی رفتن با مریض از اون کارایی بود که متنفر بودم. تازه تکنسین ما می گفت بیا دای رو هم تو تزریق کن!! منم از اون اینترنای خط شکن!! زنگ زدم به متخصص بیهوشی آنکال گفتم من جراحی ام. مسوولیت مریض با شماست. گفتن همه اینترنا این کارو می کنن. گفتم من دنباله رو بقیه نیستم. وظیفه ام نیست نمی رم.. نرفتم
زیر بار حرف زور نرید دکتر..نرید!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.