روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

دو روز خسته کننده

از یکشنبه شروع می کنم که من شب قبلش کشیک بودم و کشیک خوبی داشتم تا اینکه دیدیم صبح یکی زنگ زد تو خواب و بیداری گوشی رو برداشتم دیدم که یکی از پشت گوشی گفت من خانم فلانی ( منشی معاونت آموزشی ) هستم شما نمی خوای بیای دفاع پروپورالت .منو میگی مثل فنر پریدم با عجله لباس پوشیدم و با صورت نشسته دویدم سمت جلسه . تا رسیدم گفتن برو شروع کن . رفتم تو اساتید هم نشسته بودن و ما هم یه سلام و علیکی کردیم و تا اومدیم حرف بزنیم استاد فرانسه رفته فرمودن ایشون هم ازونایی بوده که پروپوزالشو دیر آورده و ...
خلاصه بعدشم رفتیم اتاق عمل و تا 8 هم طول کشید . استاد آخر وقتیان هم در یک عمل جالب سر عمل به بنده فرمودن اینسترومنتت نباید صدا بده ..یعنی ما کف کردبم و پیش خودمون گفتیم چه جوری من سوزن رو با سوزن گیر بگیرم که صدا نده .
امروزم رفتیم اتاق عمل و به سلامتی یه معده داشتم با استاد فرشته مهربون که خیلی هم حال داد بعدش مجبور شدیم با استاد آخر وقتیان رفتیم سر عمل و استاد سوچور ها رو به ما داد واقعا افتخاری بود و آخر عمل به بچه ها گفتم می خوام شمارمو بنویسم اینجا مشتری برامون بفرسته . دیدم یکی زد تو سرم برگشتم دیدم خانم دکتر استاد بی هوشیه . میگفت آخه اینم جاست . خلاصه امروز یه عمل جذاب هم داشتیم اونم رگ گیری
از یه مریض بود که هموفیل بود و نمی تونستیم ازش cv line بگیریم و فلوی محترم مثل شیر از ورید سفالیک رگ گرفتیم .

نظرات 11 + ارسال نظر
سانتاماریا دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 22:02

حالا اتند بیهوشی محکم زد رو سرتون یا آروم؟
استاد فرانسه رفته عجب زیرآب زنی بود من نمیدونستما.

جرم شناس دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 22:35 http://life-code.blogfa.com

خوب میزدی خاطرات شیرین دیگه

mikah دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 22:48

استاد فرانسه رفته فرمودن ایشون هم ازونایی بوده که پروپوزالشو دیر آورده و ...
چی؟

منصوره دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 23:43

آورین...
آورین... خیلی خوب است...

مرضیه دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 23:54

یه سوال: این ماستکتومی که مینویسین یعنی چی؟؟ اسمش خیلی بامزه اس!!!

یعنی خارج کردن کامل سینه یه خانم..بازم بامزس "mastectomy"

بیتا سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 01:25

همیشه فکر میکردم استاد جنتلمن همون استاد فرانسه رفته است

اتفاقا استاد جنتلمن یه مدت فرانسه زندگی کرده

سحر سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 12:45

دفاع پروپوزال.......... خیلی بده........

جرم شناس سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 14:39 http://life-code.blogfa.com

شوخی شوخی
با جمله های تخصصی هم شوخی؟
الان یه حس ترس کردم از توضیح دکتر
چه دهشتناک

جرم شناس سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 14:42 http://justiceways.blogfa.com

ولی دکتر برای منم جالب بود همیشه فکر می کردم اینی که میگی در حد عمل یه میخچه ی پا هست....
واقعا اینقد عادی خاطراتت رو تعریف می کنی که ما اصلا به معنای این اسامی هم فکر نمی کنیم و برای ما تو مایه های خراش دست و این چیزاست...

homa سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 17:17 http://www.myyydayyy.blogfa.com

چه با مزه!مشتریحالا به کی می خواستین شماره بدین؟

به اونایی که شکمشون تیغ می خواد

ژاویز سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 21:05

به اون استاد فرانسویتون یه سلامی برسونید - بگید بیمارا میگن - بی سر و صدا کار کردن پیشکشتون شما با سوزن و قیچیت اپرا راه بنداز فدا سرت ولی عملتو تمیز دربیار جای بخیه یا کم باشه یا محو باشه یا مرتب یا ... خیلی آدمایی رو میشناسم که فقط به خاطر بدشکلی جای بخیه هاشون معذبن یا ناراحتنلیزر هم نتونسته جاش رو ببره البته خوب عملش ستون فقرات بود حدود 9 سال پیش انجام داده - دکترشم معروف بود به تمیز عمل کردن ولی بازم

دکی دیدید - دیدید گفتم : این خانوم دکتر بی هوشی شدید به خونتون تشنه اس - جایی حقش رو خوردید؟ حالا می گید نه بازم وایسا نگاه کن حالا با چی زدن؟ چکش ؟یا کاسه ؟ شایدم با همون پایه ی سرم ؟ بخیه هم زدید؟ چند تا؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.