روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

سلسله بی هوشی ها

الان که دارم مینویسم هنوز مریض هرنی رو نخوابوندن . مریض کامپلیکه ای هستش تازه از دیالیز اومده سال 2 بی هوشی زنگ زد به 3 بعد سه اومد زد به چار حالاهم سال 4 داره با استادشون حرف میزنه معلوم نیست کی بخوابوننش. آپاندیسیته خیلی زود تموم شد . خواااااااابم میاد 
نظرات 6 + ارسال نظر
اوا یکشنبه 22 مرداد 1391 ساعت 02:10

این داستان جراحی ها و بیهوشی ها عجب حکایتیه شما از اونا شاکید که چرا دیر میخوابونن و اونا از شما شاکی که چرا دیر مریض میبرید و معلوم نیست که حق با کیه و ما هم از شما شاکی که چرا OK عملو اینقدر دیر می خواید

هزارپا یکشنبه 22 مرداد 1391 ساعت 11:15 http://اhttp://1hezarpa.persianblog.ir/

خدا قوت دوست قدیمی

masi یکشنبه 22 مرداد 1391 ساعت 14:24 http://www.yasyas-66.blogfa.com

اوووووووووووووول
خسته نباشید در کنار دوستان بیهوشى

هزارپا دوشنبه 23 مرداد 1391 ساعت 09:36 http://1hezarpa.persianblog.ir/

موقعی که اینترن بودم همیشه بین رزیدنتهای جراحی و بیهوشی همین ماجرا رایج بود ! یکی میگفت دیر میخوابونن. یکی میگفت دیر میارن !!

یاس دوشنبه 23 مرداد 1391 ساعت 10:59

خسته نباشید

پزشک طرحی دوشنبه 23 مرداد 1391 ساعت 22:36 http://pezeshketarhi.blogfa.com

به به ! چه رعایت سلسله مراتبی !

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.