روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

این درد با که گویم

یه مشاوره 1 صبح داشتم که مریض 12 روز بود پاش واضحاً گانگرنه بود بعد آقایون مشاوره جراحی عروق اورژانس براش گذاشته بودن . تا دیدمش ساعت شد 2. بعدش اومدم خوابیدم 2و30 زنگ زدن که یه مریض داریم مشکوک به انسداد . گفتم عکسش رو بگیرن آزمایشاتشو رد کنن بهم اطلاع بدن . تا صبح که خبری نشد. صبح که اومدم بیمارستان اطفال از آموزش زنگ زدن که چرا مریض رو ندیدی. الانک که اومدم بیمارستان میبینم 11 تا تو لیست عمل داریم ...

نظرات 5 + ارسال نظر
sep!deh یکشنبه 5 شهریور 1391 ساعت 08:39 http://lahzehayesepid.blogsky.com/


خسته نباشین..

خدا قوت..

مهسا یکشنبه 5 شهریور 1391 ساعت 12:29

این وبلاگم حکم چاه و داره دکی
سرتو بکن توش دردا تو بگو بهش،
I wish nothing but the Best for you

عبداله یکشنبه 5 شهریور 1391 ساعت 14:11

خسته نباشید

MOL0D یکشنبه 5 شهریور 1391 ساعت 16:35 http://epizod3.mihanblog.com

هر که طاووس خواهد دکتر جون...خلاصه و اینا..
به ارزشمندی کارتون فکر کنید

پزشک طرحی دوشنبه 6 شهریور 1391 ساعت 11:26 http://www.pezeshketarhi.blogfa.om

یعنی من واقعا موندم تو کف اطلاع رسانی این جماعت....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.