روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

خوب شروع شد اما . . .

امروز بیمارستان اطفال روز بسیار راحتی بود البته اول صبح که اومدم یه بچه ای فوت شده بود همراهاش خیلی گریه زاری میکردن دلم به حال مادر پدرش خیلی سوخت..حدوداً ساعت 12 کارم تموم شد اومدم بیمارستان خودمون چون کشیکم . الانم تو اتاق عملم یه مریض داریم با کلی هوای آزاد زیر دیافراگم منتظریم دوستان بی هوشی بخوابوننش. بهدشم یه پریتونیت داریم انگار .به نظرم ازون شباست . خدا به خیر کنه تا صبح

نظرات 5 + ارسال نظر
آذین دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 20:38 http://www.missalef.blogfa.com

خدا بهت صبر بده امشب فرزندم.

صالحه دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 20:51 http://www.ahdnaf.blogfa.com

سلام
دکتر میتونم رمزه پستای رمز دارتو داشته باشم؟؟؟
اگه میخواید البته.

با چشم‌های باز سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 01:31 http://architect-openeyes.blogfa.com/

امروز دیکشنری گوشیم روشن بود. دستم رفت روش. بعد از چند دقیقه دیدم معنی یه لغتی رو آورده. لغتش این بود:

abapatistum :اره جراحی مغز!!!

این همونی بود که اون دفعه عکسشو گذاشته بودین؟


:اره جراحی مغز!!!
ما که مغز عمل نمی کنیم دوست عزیز

با چشم‌های باز سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 13:59 http://architect-openeyes.blogfa.com/

خب چرا ضایع می کنی دکتر... :(

[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 20:28

: ﭼﺸﻢ ﻫﺎﻱ ﺑﺎﺯ

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.