روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

بیداری طبق معمول

طبق روتین شانس ما از همون موقع که رفتیم اتاق عمل تا 3 صبح طول کشید . اولیش که یه دوست کراکی بود با انسداد معده و بعدش هم پرفوراسیون معده. که الحمدلله چیزی که نداشت، آناتومی درست و حسابی بود. بعدشم که یه خانم 84 ساله بود با پریتونیت که دستش درد نکنه همه چی به همه جا چسبیده و شکم سیدینگ کامل داشت . حالا تو این هاگیر واگیر سرپرستار اتاق عمل با یکی ازین زیر دستیاش دعواش شده گوشیش رو گرفته دستش داره چپ و راست زیرآب میزنه . هیش کی به داد ما نمیرسه . وقتی هم بهش میگیم فلان چیزو بدین تازه شاکی میشه که چرا شلوغش میکنین. یعنی بعضی وقتا یَک احساس خفه کردنی بهم دست میده که نگوووووووو. الانم با 3 ساعت خواب اومدیم بیمارستان اطفال می بینیم که یه لیست عمل 13 نفره داریم البته نیمه پرش اینه که 4 تا هرنی داریم که من دوس داری یَم .

نظرات 3 + ارسال نظر
صالحه سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 10:20 http://www.salehedavari.mihanblog.com

سلام
دقیقا چه مشغله ی خوبیه!!!
شما تا ۳عمل داشتی من نظر!!!
نمیدونم کدوم بنده خدایی ما رو بووووق گیر اوورده بود!
راستی این هرنی چیه؟؟؟؟؟ اخه
نمیدونم تلفظش چطوریه که برم از دیکشنری معنیش رو بیابم!!!

هرنی = hernia=فتق

با چشم‌های باز سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 14:01 http://architect-openeyes.blogfa.com/

ما هم تا چهار صبح بیدار بودیم. غصه نخور دکتر. لااقل شما در حال انجام یک کار خیلی خوبید که بیدارید. شایدم بهترین کار دنیا...

زینب جمعه 7 مهر 1391 ساعت 22:41

خوشبحالت من اینقدر که می خوابم خودم از خودم دیگه بدم میاد باور کن 15تا 16 ساعت بعضی وقتا می خوابم فکر کنم کم خوابی خیلی بهتر باشه تا پرخوابی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.