روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اینجا هم اطفااااال

تا حالا که کشیکم بد نبوده. یه مشاوره باز امروز از NICU داشتم . متن مشاوره که اومد نوشته بودن دست وپای بجه کبود شده گفتم نکنه ایسکمی باشه. بهد که رفتیم دیدم یه فلوی نوزادان خوشحال اونجاست که واسه کشیدن بخیه "کت دان" مشاوره داده..یعنی من ازین کابوس اطفال کی راحت میشم خدا میدونه..خدایا تا صبح به خیر بگذرون

نظرات 5 + ارسال نظر
با چشم‌های باز پنج‌شنبه 30 شهریور 1391 ساعت 22:53

گاهی آدم واقعا خسته می شه. من که بعضی وقتا که خواهرزاده مو زیاد می بینم خیلی خسته می شم. نمی دونم واقعا بعدا حوصله بچه خودمو خواهم داشت؟ دلم براش می سوزه از الان!

تازه شما همش بچه ها رو در حال گریه و اینا می بینید. البته که ایشاللا حال همه شون خوب بشه و من امیدوارم خدا به شما هم صبر و اینا بده. واسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

ایشاللا که زود می گذره دکتر. :)

آذین جمعه 31 شهریور 1391 ساعت 08:01 http://www.missalef.blogfa.com

ظاهرا متخصص های اطفال چند واحد پیاده روی رو اعصاب مردم خوندن کلا

آذین جمعه 31 شهریور 1391 ساعت 10:52 http://www.missalef.blogfa.com

من آذینم.اینجا دانشگاه تهرانه(ایران سابق) همین جفت ما همایش جراحای عمومیه. آی لاو یو پی ام سی!!

رکسانا جمعه 31 شهریور 1391 ساعت 15:58 http://iranbanooo.blogsky.com

اطفال خیلی استرس داره . براتون صبر آرزو میکنم

با چشم‌های باز یکشنبه 2 مهر 1391 ساعت 03:36

:(

ببخشید دکتر اگه حرف بدی زدیم... دیگه حرف نمی زنیم.:l

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.