روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اولین کشیک بخش جدید

دیروز اولین کشیکم تو این مرکز جدید بود و باز طبق معمول ما طی دو نوبت یکبار در ساعت 1 صبح و یکبار در ساعت 3 صبح ما رو بیدار کردن و باز هم طبق معمول همه چی نرمال و ... کلا خیلی داغونم ...روتینشون اینه که تا 5 بعدازظهر هستیم . من زنده از دست این اطفالیا در برم خیلی شانس آوردم 

نظرات 7 + ارسال نظر
وانیا دوشنبه 3 مهر 1391 ساعت 15:41 http://bfhvaniya.blogsky.com

سلام دکترجان
وای من کلا از هرچی خون و مریضیه میترسم غش میکنم

بیتا دوشنبه 3 مهر 1391 ساعت 18:43

خسته نباشین ..کاش این واقعا کار میکرد و خستگی رو بیرون میکرد...امیدوارم هر چه زودتر یه موج مثبت خوب بهتون برسه که دوباره پر انرژی بشین .

چه مدت دیگه باید اینجا روتحمل کنین که ایشالا زنده نجات پیدا کنید

آشنا دوشنبه 3 مهر 1391 ساعت 19:22

خیلی گلی با حال

ماما ی مهربون دوشنبه 3 مهر 1391 ساعت 22:42 http://midwife40.blogfa.com

سلام دکتر
بیمارستان خیلی ادمو خسته میکنه حق ددارین

سارا دوشنبه 3 مهر 1391 ساعت 22:44

یه پیشنهاد دارم. نصفه شب که بیدارتون میکنند برین اونجا الکی غش کنین تا بترسن شما رو بیدار نکنن.چطوره؟نظر خوبیه؟

مهسا سه‌شنبه 4 مهر 1391 ساعت 12:58 http://manoneveshtehayam.blogfa.com

خدا قوت

دریا دوشنبه 1 آبان 1391 ساعت 16:37 http://zinat.blogsky.com

مطلباتون خیلی جذابه حداقل من اینطور فکر میکنم

البته فکر کنم برای دوسم شادی هم جذاب باشه اونم مثله خودمه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.