روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اولین کشیک بخش جدید

تازه از بیمارستان برگشتم و دیشب هم کشیک بودم. اولین کشیکم تو مرکز جدید بود. دو تا مریض بستری کردیم اولیش یه آقایی بود که موقع کار صورتش با شعله سوخته بود و حتی دندوناشم سیاه شده بود. بعدیش یه بچه بود که از قم آورده بودنش و افتاده بود دو دیگ نذری بیچاره جلو و پشت بدنش کاملا سوخته بود با یکی از دستاش. یکی دو نوبت هم تا صبح زنگ زدن بیدارم کردن ولی خیلی چیز خاصی نبود.

نظرات 5 + ارسال نظر
سارا پنج‌شنبه 9 آذر 1391 ساعت 11:13

دیگه میخواستی چی بشه؟میخواستی نصفه شبی دعوتت کنن هتل 5 ستاره؟

سحر پنج‌شنبه 9 آذر 1391 ساعت 16:42

یاد 15 خرداد میفتم، چیزی که تو ذهنم مونده و پاک بشو هم نیست تصویر بچه ایه که دستاش با برق فشار قوی بشدت آسیب دیده بود و به دکتر یاوری میگفت که آیا روزی که اینا رو از شکمم جدا کنین یعنی دیگه خوب شده......اون روز اشک همه تو درمانگاه دراومد.

دکتر بارانی جمعه 10 آذر 1391 ساعت 01:52 http://hedie66.blogfa.com

خدااااا رو شکر من این واحدو ندارم

khanoom.dr جمعه 10 آذر 1391 ساعت 16:33

بچه افتاده بود توو دیگ نذریییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واسه مادر پدرش متاسفم واقعا . خدا رحم کنه به این بچه با این خونواده !!!!

دانشجوی پرستاری چهارشنبه 22 آذر 1391 ساعت 17:49

فقط 8 روز کارورزی 15 خرداد بودم تا 2 ماه ذهنم درگیر بود! ماشالله شما خیلی دل و جرات داری

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.