تازه از اتاق عمل اومدم. امروز اصلا قرار نبود که ما عمل داشته باشیم و بچه ها هم نیومدن منم به خاطر اینکه امروز کشیکم اومدم. حالا فک کن ما رفتیم اتاق عمل بعد یه دفعه اتند محترم اومد تو ...تا منو دید گفت « شما رزیدنت جراحی هستین » منم با ترس و لرز گفتم « آره » اتند محترم هم یه نگاه غضبناکی به بنده انداخت و فرمودند« شما که صبح مورنینگ نمیای. سر عمل هم نیا » و بعدشم گذاشت رفت. ما همین جور هاج و واج مونده بودیم که دو تا فلو های محترم که کنار من بودن گفتن « بی خیال دو دقیقه دیگه یادش میره . بمون» ما هم به توصیه ها عمل کردیم و با گردن کج تا آخر عمل موندیم. کلا فلو های خوبی داریم . یکیشون که مثل خودم اهل ادبیات و فیلم و موسیقی و ..کلی با هم گفتمان کردیم..امشب هم جفتمون کشیکیم. امیدوارم شب خوبی باشه
چه اعتماد به نفسی داره بچم!!اهل ادبیات و...چه حرفای قشنگی.
پیش میاد دکتر
وقتی مورنینگ نمیرین همین میشه خوب !
slmmmmmmmmmmmmmm man studentam
movafagh bashii
ای بابا , چه بد اخلاق ...
من از اخلاق بد متنفرم .....
خوب واسه خودت یارکشی می کنیا! حالا با فلوها رو هم می ریزی هان!
شما اهل موسیقی و فیلم و ادبیات هستین؟؟؟ چه خوب...
اونوقت کی وقت میکنین به کارای دلخواهتون (ادبیات و فیلم و موسیقی) بپردازید؟؟؟