روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

دل می رود ز دستم

اول صبح که زنگ زدیم. گفتن استادتون ( خوش صدا ) اومده داره به زنانیا کمک می کنه ما هم دویدیم اومدیم اتاق عمل گویا روده پرفوره شده بوده و استاد در حال دوخت و دوز بودن. بعد هم که ما رو دیدن کلی تحویل و گفتن به دکتر هم سزارین بدین انجام بده همه حضار از جمله سال 4 هم تایید کردن. دلمونو صابون زده بودیم که امروز هم یه سزارین دیگه انجام میدیم. کلی شاد و خوش و خرم. با سال 2 و سال 3 هم هماهنگ کردیم و رضایت حاصل شد. یه دفعه از شانس ما نمی دونم چی شد. سال 4شون عوض شد و دیگه...
دل رزیدنت جراحی شکستن نداره چوبشو می خورین. ببین کی گفتم

نظرات 4 + ارسال نظر
شلخته چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 19:16 http://shalakhtew.blogfa.com

رمز نمی دی دکتر جان؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 دی 1391 ساعت 00:22

برام جالبه که سر عمل کردن با هم رقابت دارید!

یاس شنبه 30 دی 1391 ساعت 13:14 http://yas1187.blogfa.com

زنانیا خدارا!
درداکه راز پنهان خواهد شد آشکارا!!!

پزشک طرحی چهارشنبه 11 بهمن 1391 ساعت 19:51 http://pezeshketarhi.blogfa.com

کاش ازشون نامه و امضا می گرفتین !
کار از محکم کاری عیب نداره ...!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.