روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

تولد بازی

امروز مورنینگ داشتیم و قرار بود که بنده هم به عنوان نفر سوم مریض معرفی کینم که به ما نرسید و به قول استاد اداره کننده جلسه برای این که این مورد ما شهید نشه به هفته آینده موکول شد. علتشم این بود که خانم دکتر ن.م. پایان نامش رو دفاع میکرد و مراسم بود. آخرش هم یه جعبه شیرینی به ما دادن ازینایی که اضافه مونده بود که ببریم اتاق عمل . وقتی بردیم جماعت اتاق عملی پرسیدن این چیه ما هم فی الفور گفتیم امروز تولدمونه و ... تا اینکه این نارفیق اومد ما رو لو داد. ..
استاد بیهوشی هم امروز عوض شده بود لذا داستانی هم با این مورد داشتیم. اولش یه ژنیکوماستی داشتیم بعدش یه تومور دسموئید و شستشو هم طبق معمول و بیوپسی برست

نظرات 4 + ارسال نظر
گیسو دوشنبه 9 اردیبهشت 1392 ساعت 23:24 http://mosaferkocholo15.blogsky.com/

از کی تا حالا آدم روز تولدش شیرینی میبره؟
میگفتی شیرینی عروسیمه این بهتر بود

نگار سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 19:09

دکتر بالاخره دوماد شدین؟؟؟؟؟؟
مبارک.....مبارک......مبارک........مبارک........مبارک........مبارک.....

یاس سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 21:33 http://nasimsahari.blogsky.com

تو این محیط بیمارستانی چه روحیه ای دارید شما.خیلی بامزه شد که لو رفتید!
ایده ی گیسوهم خوبه ها دکتر دفعه ی بعدا امتحان کنید قیافه ی خانمای اتاق عمل دیدن داره!

فلفل چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 23:16

سلاااام دکتر
ایکاش اول هدیه هاتونو میگرفتین بعد لو میرفتید!o_O

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.