روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

این هموستاز لعنتی

امروز ما دیر رسیدیم و کلا سر راند نبودیم و سرهنگ هم عصبانی بود از دست این دانشجو ها مثل اینکه زبون درازی کرده بودن. خلاصه رفتیم اتاق عمل و یه neck disection داشتیم که سر این هموستازش من بیچاره شدم و دست آخر هم مجبور شدم برای اطمینان بازش کنم و دوباره چک کنم. نزدیک امتحانم هست و درس نمی خونیم . 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 00:13

سلام آقای دکتر امیدوارم موفق باشین وبلاگتون تکه تکه .. مثل خود شما..
به من خیلی روحیه داد تا انشا الله به امید خدا امسال دندانپزشکی بهشتی یا حداقل تبریز قبول شم پارسال رتبم 800 شد امیدوارم امسال زیر 100 بشم بعدا هم اگر شد جراحی صورت بخونم (همش شد اکر) به هر حال از صمیم قلب برای شما آرزوی موفقیت دارم.

Birsan پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 01:29

دکتر این هموستاز هم ناموس جراحی حساب میشه؟؟آخه اسمش شبیه آناستوموزه!
واااااای امتحــــان... کتابام کووو
دکتر بیا یه مدت آپ نکن هم شما درس بخون هم ما.گناه داریم بخدا.
خب ما معتادیم... اعتیاد جرم که نیست.بیماریه.شما هم که پزشکی.خب پس یه کاری بکن دیگه.[آیکون متقاعد کردن دکتر برای آپ نکردن و ترک دادن معتادان نت.البته بصورت موقت]

منصوره(مامای مهربون) پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 23:20 http://midwifery2012.blogfa.com

سلام دکتر
کلا نسل ما زبونشون درازه واسه استادا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.