روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

صبحانه در اتاق عمل

صبح که تشریف بردیم بخش و بعدشم ژورنال کلاب که نوبت ممل بود و دیر هم رسید و موقعی که داشت مقالش رو می خوند هنوز نفس نفس میزد. استاد بازنشسته هم که چند باری بهش گیر داد. بعدش با سرهنگ رفتیم سری به اتاق عمل زدیم که دیدیم، به به دوستان نشستن و صبحانه ای به پاست و مهمان هم که حبیب خداست و خلاصه صبحانه ای زدیم و بعدشم رفتیم درمانگاه. مریض خاصی هم ندیدیم و تا الانم که خبر خاصی در این کشیک نبوده است. البته تجربه ثابت کرده به قول معروف " شب دراز است"

نظرات 4 + ارسال نظر
یاس پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 23:32

سلام
شب آرزوها در حال خدمت به خلق خدا.
همیشه وفق باشید و خدا به همراهتون.

فلفل جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 00:52

.سلاااام دکتر
زورنالم بره خودش قشنگه ولی فبول دارین مورتالیتی و گران راند اون شستشوش خیلی بامزه تره!عاشق اینم که یه نفرمیرخ اون بالا وماام در حد توانمون بهش میخندیم!حتی اگه خودم بالا باشم

غزاله جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 00:58

حالا منظور از خبر اصی!همان خبر خاصی است یا مثلن خبر اصی کننده ای نیست ! خب خبر اصی هم که نبوده که ما نه خسته بگیم دیگه!

... جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 09:47

سلام آقای دکتر شما چجوری تو اتاق عمل صبحانه میخورین ؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.