روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

مریض پررو

امروز یه مریض سمپاتکتومی اومده بود که از نزدیکان منشی استاد لاپاروسکوپی بودن و ماشالله خیلی هم مودب و با نزاکت حوری که بنده به شخصه چن بار خواستم با همین دستام خفش کنم. دیر که اومده بود تخت هم نداشتیم و استاد هم می خواستن که سرپایی باشه که با محالفت شدید بی هوشی و سرپرستار اتاق عمل و ... خلاصه خود استاد رسیدن و ما هم سر عمل دیگه ای بودیم و خودشون زحمت پیدا کردن تخت رو کشیده بودن. و اما عملی که ما رفته بودیم سرش. یه مریضی بود که همه شواهد دال بر توده کولون داشت که وقتی باز شد ما هیچی جز چسبندگی های عمل قبلی ندیدیم. و حتی استاد جوان کولورکتال هم زحمت کشیدن و اومدن کولونوسکوپی حین عمل شد و چیزی پیدا نکردیم و با احتمال همون چسبندگی ها که آزاد کرده بودیم عمل تموم شد. بعدشم که یه مریضی که با تشخیص آپاندیس باز شده بود و تومور درومد رو دوباره برای شستشو  آوردیم اتاق عمل. وقتی داشتم می رفتم بیرون گفتن که مریض VIPمون از محل زخمش تزشج داره رفتم دیدم که چشمتون روز بد نبینه دیدیم صفرا از زخم مید لاینش داره میزنه بیرون ولی حال عمومی مریض خوب بود. مریض رو فرستادیم رفت باریوم انما کرد که لیک داخل شکم خدا رو شکر نداشت

نظرات 1 + ارسال نظر
دانشجو پزشکی شنبه 26 مرداد 1392 ساعت 15:47

سلام آقای دکتر مریض آخری که صفرا لیک داخل شکمی نداشته پس یعنی فیستول داشته؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.