روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

وقتی شرح عمل نباشه

امروز روز استاد لاپاروسکوپی بود و ما برای امروز یه کیسه صفرا گذاشته بودیم. مریض با درد RUQ اومده بود و یه سونو هم دستش که سنگ کیسه صفرا داره ما هم سونوش کردیم یه چیزی تو همین مایه ها گفت. البته نوشته بود گاز در مجاری صفراوی هم دیده میشه که ما نفهمیدیم به چه علت بوده فقط یه شرح حال مشکوک میداد که « کبدم گوشت اضافی داشته برداشتنش» حدود 10 سال پیش. خلاصه رفتیم اول لاپاروسکوپیش کردیم انقدر چسبندگی داشت که open شد. بعذ از کلی اکسپلور اثری از کیسه صفرا ندیدیم و به نظر میرسید ژژنومش رو به مجاری آناستوموز داره. جالب این بود که وقتی شرح عمل قبلیش رو خواستیم گفت نداره و با کمال اطمینان می گفت کیسه صفرا رو برنداشتن و دکتر قبلیش بهش گفته.با تمام این حرفا اون سونو گرافی ها هم در نوع خودش جالب بود.بعد از اون هم یه مریض دیگه داشتیم که دوستان بی هوشی باز کنسل کردن و بعد از اون هم یه EUA داشتیم که یه هموروئید درومد. 

نظرات 3 + ارسال نظر
آرش دوشنبه 18 آذر 1392 ساعت 20:24

سلام
من دانشجوی پزشکیم
از این وبلاگ بسیار خوشم اومد کاملا اتفاقی باهاش برخورد کردم
خیلی جالبه یه پا خودش سریال آناتومی گریه;)
آرزوی موفقیت میکنم براتون
ایشالا بیشتر با هم همکار شیم

اسکای سه‌شنبه 19 آذر 1392 ساعت 22:33

سلام بعضی مطالب وبتون رو خوندم خیلی اصطلاحات بکار میبرین اگه کسی مدیکال یا زبان پزشکی اینا رو پاس نکرده باشه زیاد متوجه نمیشه..ولی در کل بعضی داستانات جالب بود....میدونی من لیسانس بهداشت و بیکارم البته اینکه رقتم سراغ بهداشت داسستانش طولانیه ولی خلاصه بگم من اول به عشق پزسکی رفتم رشته تجربی و اتفاقا شاگرد اول هم بودم ولی دقیقا موقع دیپلم مامانم خیلی راحت از دستش دادم و روحیمو باختم دیگه هیچی آرومم نمکیرد نمیدونم شاید ما ایرانیا چون بچمونو جوری تربیت میکنم که اگه ی موقع تنهاشون بذاریم تا ی مدت راه و گم میکنن و کلا میبازن خلاصه من بعد مرگ مامانم سال اول کاردانی بهداشت خوندم و بعد هم با کلی زحمت کارشناسی ناپیوسته بهداشت و اخرش هم بیکاری تو ی راه بدون بازگشت ...الان هم که اراده کردم واسه فوق بخونم اینقد مشکلات دارم که روحیه خیلی قوی میخاد......حالا هم توی این دنیا که انگار سر سازش با من نداره من از ی جراح خوشم اومده اونم خیلی اتفاقی پدرمو جراحی کرد و من ازش خوشم اومده ..اینم اضافه شده به مشکلاتم ولی میدونم بع ی مدت فراموش میکنم

رها چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 14:08

سلام

داشتم سرچ می کردم یه دفه به وبلاگ شما رسیدم که خیلی هم باعث خوشحالیم شد
امیدوارم موفق باشی

یه سوال : می شه توضیحی بدی که یه دانشجوی رشته پزشکی به ترتیب چه مراحلی را باید بگذرونه.

من عاشق رشته پزشکیم اما خوب قسمت نشده که در این رشته درس بخونم

اگه لطف کنید و جوابم و بنویسید ممنون می شم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.