روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

سرماخوردگی بد دردیه

امروز از خستگی و ضعف در حال موت بودم. صبح که پاشدم خیلی گلودرد داشتم رفتم داروخانه و یه سری دارو گرفتم وقتی رفتم اتاق عمل شربت ضدسرفه رو تقریباً سرکشیدم. نمی دونم چی توش بود که حسابی منگم کرده بود اصلا نمی فهمیدم دوروبرم داره چی میگذره. گفتم یه کم دراز بکشم شاید بهتر بشم. سال یکی رفت یه لیوان قهوه آورد خوردم ولی خیلی اثر نکرد. بعد مریضمون آی سی یو نداشت در حال کنسل شدن بود که بعد از کلی این در اون در زدن جور شد. با این اوصاف دیر خوابید مریض و تا شکم رو باز کردیم استاد هم رسید. اول از همه یه APR داشتیم که خیلی سریع جمع و جور شد. سر عمل با استاد یه مشاعره هم راه انداخته بودیم که خیلی خوب بود کار دیگه داشت به شعرای صحنه دار می کشید که بی خیال شدیم. یعد از اون یه کنسر سیگموئید داشتیم که اون هم انجام شد و بعد در خواب کامل با چشم های باز رفتم سر عمل آپاندیس که البته سال یکی عمل کرد بعدشم اومد پاویون و یه کله خوابیدم

تنهایی

امروز با ژورنال کلاب شروع شد و 3 تا هم مقاله ارائه شد. بعد از جلسه خبر دارشدیم که استاد جوان بخش جدید به سمت " مسئول دستیاران " انتخاب شدند و بسی باعث مسرت خاطر ما شدند و خلاصه تا یک ماهی حداقل پارتی مون قطوره. بعدش با استاد جوان و استاد دیگر بخش روانه شدیم جهت ویزیت بیماران که مصادف شدیم با خیل زیادی از بیماران در لیست عمل که به قول استاد جوان « بیمارستان کانسر هم انقدر کیس نداره که ما الان تو بخش داریم ». بعد از اون مریض کله سیستیت حادی رو بردم اتاق عمل که دیابتی بود و وقتی بازش کردیم روجمون شاد شد چون هم به بد قلق بود ( به قول استاد chegher بود ) و هم اینکه سال دویی رو گفته بودیم بره دنبال بدبختیش دس کم داشتم. سال یکی هم که نمیشه ازش خیلی انتظار داشت

روز خسته کننده

امروز ازون روزای سخت بود. اول با یه هرنی اینگوینال لاپاروسکوپی شروع شد و بعدشم یه کیسه صفرای لاپاروسکوپی که مریض هموفیلی بود و خیلی هم بدقلق بود. کلا باید یه مدرک فیلمبرداری هم به من بدن. اون ور هم سال پایینی ها یه آپاندیس با یه دبرید زخم داشتن. بعدشم که نوبت به مریضای اورژانس رسید یه انسداد شکم داشتیم که تو شهرستان رضایت به عمل و کلستومی نداده بود و بازش که کردیم یه تومور خم طحالی درومد که فقط براش کلستومی گذاشتیم. یه مریض کله سیستیت هم داشتیم و یه مریض الکتیومون هم که اونم هرنی جدار شکم بود و قرار بود لاپاروسکوپی بشه کنسل شد که کلی شاکی بود. 

مریض دوباره خونریزی کرد

نزدیک به یک ساعت از روز 4 شنیه گذشته و ما در کشیک روز قبل به سر می ریم. ظهر که یه مریض رو بردیم اتاق عمل همون محکوم به اعدامی که باز خونریزی داخلی داشت. که تا الان که خوب بوده و امیدوارم بمونه. بعد از اون تقریباً همه چیز stable بود. دو تا ترومایی بود که اونا هم خیلی با ما کاری نداشتن . یه مریض هم کانسر رکتوم داشتیم با متاستاز های متعدد که با درد شکم اومده بود و به سرویس داخلی منتقل شد. یه مشاوره هم داشتیم مریض با GI bleeding که مثل اینکه از ظهر خونریزی داشته ولی ساعت 7 به ما خبر دادن و موقعی که ما دیدیمش با دوپامین فشارش به زحمت به 6 میرسید. فلوی گوارش هم اومده بود تا آندوسکوپیش کنه که قبل از اون ارست کرد و expire شد. 

استپلری که وا رفت

امروز که با مورنینگ شروع شد یه آبسه توبواوارین که کلی حرف و حدیث داشت و یه مریض هم که به دنبال آندوسکوپی و ERCP دچار پریتونیت و پرفوراسیون دئودنوم شده بود. بعد از اون هم رفتیم اتاق عمل. امروز با استاد جوون و پرطرفدار بخش جدید عمل داشتیم اول قرار شد که یه برست عمل بشه که گفتن مریض با توده شکمی خوابیده. بازش که کردیم یه توده تو سیگموئیدش داشت که رزکشن آناستوموز کردیم و آناستوموزش هم با استپلر خطی انجام دادیم که استپلر دومی خوب نگرفت و به توصیه استاد اون قسمت رو از اول با دست دوختیم. بعد از اون یه اونکوپلاستی داشتیم بعد از اون رفتم سر یه توده بزرگ ناحیه آگزیلا که یکی از متهمین برست بود و یکی از تشخیص هاش این بود که منشا اون از برسته. در حد امکان و به قول معروف تا حدی که در حد توانایی ما بود آزادش کردم بقیش که رفته بود سمت شریان آگزیلا رو محول کردیم به استاد و این هم تموم شد. بعد از اون تا سال یک و دو پوست و بزنن یه بیوپسی لنف نود هم انجام دادم. گلودرد بدی گرفتم . سرما خوردگی سوغات یکی از دوستانه. 

بخش جدید

شنبه:
اولین روز بخش جدید بود و ساعت 5.30 بیدار شدم و با سال یک رفتم بخش رو دیدم و تقریبا 24-5 تایی مریض رو دیده بودم که ریاست محترم بخش اومدن و راند رو از اول برگزار کردیم. چند دقیقه بعد هم یکی از اساتید دیگه که دستی در لاپاروسکوپی هم دارن به جمع ملحق شد. بعد ازون رفتیم اتاق عمل و یه هرنی اینگوینال به همراه یه هرنی نافی و یه عفونت مش رو عمل کردیم.
یک شنبه :

امروز دو تا عملی قطعی داشتیم و یه عمل هم رزرو بود. اول از همه یه خانم رو برای هرنی پارا استومال آوردیم که قرار بود لاپاروسکوپی بشه . که استاد دیر اومدن و ما مریض توده برست رو گرفتیم. استاد که اومدن رفتیم سراغ اون مریض و پدری از ما به در آمد که اون سرش ناپیدا. از بس خودم رو کج و کوله کردم تا برای استاد دوربین بگیرم هیکلم مثل مترسک شد