روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

بازم شانس زیاد ما

امروز اولین عملمون یه سمپاتکتومی بود و چون یه قانون باکزه اتاق عمل ما اینه که در روز فقط یه بار از دستگاه های لاپاروسکوپی میشه استفاده کرد ما با عجز و التماس گفتیم که اینا رو ببرن استریل کنن تا ظهر ما یه کیسه صفرا داریم. بعدشم رفتیم سراغ یه توده آدرنال که همزمان مریض مشکل کیسه صفرا هم داشت و اول سال دویی کله سیستکتومیش کرد و بعدش هم استاد اومد و توده رو غلفتکتومی کرد و بعد که خواستیم اون مریض رو بیاریم برای لاپاروسکوپی استاد گفت من دارم میرم یه جا کاری برام پیش اومده با استاد گروه مقابل برین از شانس ما هم استاد گروه مقابل گفت منم دارم میرم و دستمون موند تو حنا..مریض شاکی که چرا عمل من کنسل شده اتاق عمل شاکی که مگه ما مسخره شماییم. با کلی التماس براتون وسیله آماده کردیم..خلاصه شانس ما الحمدلله همیشه خودنمایی می کنه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.