روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

مثلا عمل نداشتیم

امروز قرار بود عمل نداشته باشیم. صبح که رفتیم ICU دیدم که مریض مسنی که آپاندیسیت پرفورع داشت و استاد محترم رییس گروه هم اطف کردن کردن تو پاچه ما برای معرفی حال و اوضاع خوبی نداره. لذا با استاد مشورت کردم و بردمش اتاق عمل و شکمش رو دوباره باز کردم و شستشو دادم. بعد از اون هم از ما مثل هفته قبل دعوت به همکاری شد و یه توتال پروکتوکولکتومی انجام دادیم. البته تو لگن یه ذره که جولو رفتیم استاد ممل اینا خودش اومد. یه جای عمل خانم دکتر سال دوشون خواست استپلر حلقوی بزنه وسطاش کم آورد بنده هم مجبور شدم با یه زور مردونه کمکش کنم مشکل این بود که زور مردونه من علاوه بر دسته استپلر به انگشتان خانم دکتر هم سرایت کرد. انگشتاش خرد شد به نظرم 

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 بهمن 1392 ساعت 22:03

پس قدرت بدنی خودتون رو به اون خانم دکتر نشون دادید!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.