روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

میدون مین

به حد مرگ خوابم میاد...
APR نبود که خنثی کردن میدون مین بود. تو خون و کثافت، 4 ساعتِ تموم. بعدش هم که تیروئید داشتیم دلمون خوش بود این ندولش بالاخره به یه طرف حال داده همون طرف رو در میاریم. از شانس مزخرف ما انکار خط کش گذاشته بودن دقیقا وسط افتاده بود و مجبور شدیم توتالش کنیم 
من مامانمو می خوام :(

نظرات 7 + ارسال نظر
مورد خاص دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 21:34

ای وای!

سرو دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 23:29

یعنی رسما برای وبلاگ شما دیکشنری لازمم
موفق باشید

ملیکا سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 10:25

میگن خسته نباشید، انرژی منفی داره پسبهتون میگم خدا قوت با کلی انرژی مثبت.اقا:] دکتر شما نمیدونید وقتی این پست های شما رو میخونم لحظه لحظه شماری میکنم، که کنکور بیاد و پزشکی قبول شم و کشیک باشم، این خستگی ها رو تجربه کنم.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 12:35

خخخخخخخخخخخخخ



هیچ شکنجه ای به اندازه کمبود خواب آدمو دیوونه نمیکنه!!!!
:(
خدا قوت!

لاله پنج‌شنبه 8 اسفند 1392 ساعت 23:08

خدا کمکتون کنه

سلام دکتر جان
خسته نباشی حسابییییییییییییییییییییییییییی
ببخشید دیر به دیر سر میزنم.سرم خیلی شلوغه

نگار شنبه 10 اسفند 1392 ساعت 10:39

فقط میتونم بگم خوش به حالتون!!
خدمت به مردم خیلی سعادت میخواد دکتر

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.