روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

عیدیم کجا بود

روز شنبه فقط یه سینوس پیلونیدال داشتیم. رفتیم دیدیم خبری نیست گفتیم اینو فلپش کنیم اونم از نوع Rhomboid بعد که شروع کردیم اول سر و کله استاد جوونه پیدا شد. بعد از اون اساتید کولورکتال پشت سر هم اومدن و دیگه منتظر بودیم رئیس دانشگاه هم بیاد. یه جایی استاد جوونه کولورکتال به استاد بزرگ کولورکتال گفت که یادتونه دکتر فلانی هم یه بار اینجا این مدلی زد. یعنی تو این مایه ها که در 50 سال اخیر تا الان کسی این مدلی عمل نکرده بود. 
امروز صبح اول صبح مه رزیدنت محترم عفونی اومد التماس دعا که لیپوم منو درآرینو بعد از اون هم که کیسه صفرای دوس داشتنی بود که لاپاروسکوپی کردیم. بعد از اون هم یه توده لگنی که فقط یه سی تی داشتیم ازش و باز که کردیم پر از چسبندگی به رحم و روده ها و مثانه. استاد جوان هم به توصیه استاد بزرگ تشریف آوردن سر عمل و نتیجه این شد که استاد بزرگ گفتن چون نمی تونین این رو R0 کنین بی خیال شین و همون دی بالک هم کافیه این وسطا یه حالی هم به روده دادن که نتیجه یه رزکشن آناستوموز شد که مسئولیتش به من محول شد و سال دو. تو این هاگیر واگیر سرپرستار گیر داده به خدمات عیدی باید بدین...بابا من خودم کمیته امدادیم

کله سحر

امروز کشیکم صبح کله سحر که دیدم موبایلم زنگ می خوره یه شماره ناشناس رو دیدم جواب دادم. طرف برگشت گفت « من خانم دکتر فلانی رئیس گروه زنانم و . . . خلاصه فهمیدیم یه مریض دارن که انگار به خاطر CV line ترومبوز سابکلاوین و ...ازینا داره و برگشتن گفتن نبض هم نداره !!! خلاصه ما شال و کلاه کردیم بریم سروقت مریض که دیدم یکی از خانم دکترای سال یکی زنگ زد که این مریض رو ما عمل کردیم و کاراش رو هم خودمون انجام میدیم و گفت که چیفشون هم تو راهه تا بیاد مریض رو ببینه. چون از این چیف محترم خیلی اطمینان نداشتم بعد یه ربع که گذشت به سال یکی خودم گفتم بره یه سر به مریض بزنه ببینه شرایطش چطوره که انگار نبض که داشته و بچه ها هم نت گذاشته بودن. بعد از اون سر بر زمین نگذاشته گفتن یه مریض چاقو خورده داریم. فشار پایین تاکی کارد بدو رفتم اورژانس و مریض رو دیدم . از زیر استخوان کتفش یه قمه بهش زده بودن که معاینش که کردم به نظرم تو آگزیلاش هم رفته بود. خونریزیش به نظر وریدی میومد. بردیمش سریع اتاق عمل و اکسپلور و دو سه تا بچه رگ جیک جیک میکردن که خفشون کردیم . البته قبل اتاق عمل نبض و معاینه ریه ها خوب بود. همزمان یه آپاندیسیت هم آوردیم و ...
تا الان که فعلا همه چی خوبه

دو مریض ترمایی

تازه دارم از اتاق عمل میام. یه مریض ترومای بلانت داشتیم که علائم حیاتی غیرطبیعی داشت و مایع هم تو شکمش بود. بردیمش اتاق عمل و یه زخم بزرگ رو کبدش بود که ترمیم کردیم و فرستادیمش ICU. اول صبح هم که هلیکوپتر امداد یه مریض رو برامون آورد که میله رفته بود تو قفسه سینش . وقتی بردیمش اتاق عمل دیدیم با خوش شانسی هر چه تمتم تر میله از کنار دنده ها رد شده بود و به داخل نرفته بود. امیدوارم تا صبح بتونیم بخوابیم

بی کاری

امروز صبح رفتیم مورنینگ پاشا یه P.P.U معرفی کرد و بعدش هم سال دویی ممل یه کیس مشکل رو معرفی کرد. بعد از اون هم با استاد بزرگ رفتیم یه مریض مشاوره ای رو دیدیم و نظرات استاد رو هم تو پروندش ثبت کردیم و بعد از اون هم با استاد رفتیم بخش رو دیدیم و چون عمل الکتیو نداشتیم دیگه رفتیم پی کار و زندگی

این چه وضع مریض خوابوندنه آخه

اولین مریضمون یه تیروئید بود. استاد اعظم هم تشریف آوردن سر عمل و ...
انقدر چسبیده بود که خیلی دردسر بود. بعد لوب سمت مقابلش که خیلی بهتر از اولیه بود رو من رفتم. بعد از اون هم یه تعویض ستون بود و بعد از اون استاد جوان یه مریض رو صبح گفته بود اومد و جالب بود یارو با مانتو داشت کم کم میومد تو اتاق عمل که ثدای سرپرستار هم درومد و کلی با این بستری کردن مریض استاد جوان داستان داشتیم. مریض اکسسوری برست بود که من خیلی از عملش خوشم نیومد. بعد از اون هم سال دو محترم خبر آورد استاد اعظم یه پریتونیت رو برامون فرستادن. اتاق عمل خودمون نگرفت مریض رو مجبور شدیم ببریمش اورژانس. باز کردیم انگار سیمان تو شکم مریض ریخته بودن. بیمار مشکوک به سل بود. خیلی متونستیم براش کاری بکنیم 

3 عمل یه کنسلی

امروز اولین عملمون کیسه صفرا لاپاروسکوپی بود. 30 دقیقه بیشتر طول نکشید خیلی خوش آناتومی بود. بعد از اون هم یه سودوسیست پانکراس داشتیم که دو تا سیست متصل بهم داشت بزرگیش که به جدار شکم چسبیده بود و با لاپاراتومی باز شدو کوچیکه هم که به این راحتی ها پیدا نمی شد و دست آخر استاد کوچیک رضایت داد استاد بزرگ هم بیاد نظر بده وبالاخره یه حفره پیدا کردیم و به ژژنوم زدیم. بعد از اون هم یه تومور داخل لگن ( با سی تی ) داشتیم که وقتی لاپاراتومی کردیم. توده روده کوچیک بود واستاد کولورکتال هم که اومد سر عمل توده رو گرفت و قاچش کرد و کفت به نظرم این جیسته. یه تعبیه ژژنوستومی هم داشتیم که خودشون کنسل کردن 

میدون مین

به حد مرگ خوابم میاد...
APR نبود که خنثی کردن میدون مین بود. تو خون و کثافت، 4 ساعتِ تموم. بعدش هم که تیروئید داشتیم دلمون خوش بود این ندولش بالاخره به یه طرف حال داده همون طرف رو در میاریم. از شانس مزخرف ما انکار خط کش گذاشته بودن دقیقا وسط افتاده بود و مجبور شدیم توتالش کنیم 
من مامانمو می خوام :(

مریض چاق خوب نیست

اول از همه با یه مریض TAH/BSO شروع شد. بسیار چاق بود و کلا بنده و سال یک تو کار اکسپوژر دادن به استاد محترم رییس بخش بودیم. و استاد هم که عشق " هارمونیک " ، همین جوری میزد و واسه خودش حال می کرد. بعد از اون یه مریض بستن ایلئوستومی داشتیم که اونم به کمک استپلر خیلی طولانی نبود. این وسطا هم یه هرنی عمل شد. بعد از اون رفتیم بخش رو دیدیم و متوجه شدیم فردا قراره یه APR با استاد جوان بریم که الحمدلله تا همین امروز هم آسپرینش رو سر وقت خورده. تو تصویر برداری هاش هم به پروستات چسبیده
پروردگارا خودت هوای ما رو داشته باش 

یه روز فوق العاده

بعضی روز ها اصلاً یک جور دیگریست. اصلا همه چیز قرار است خوب باشد. قرار است داش البرز گل بیاید یه ok قلب در دقیقه نود بدهد و مشک محکمی باشد بر دهان یاوه گویان و مریض در 30 دقیقه لاپاروسکوپی شود و آن هم از روی کَرَم . بعد از کلیپس ها بدهیم سال دو برای خودش حال کند و بعد عم اسپلنکتومی کنیم توی 20 دقیقه و باز مشت محکمی بر دهان آن ها که می خواهند مریض سوند داشته باشد چون نظر میدهند تایم عمل خیلی زیاد است و ...این وسط هم یک بیوپسی عصب برای سال یک.. . .

کلاً امروز در حال مشت زدن بودیم

لنفوسل

دیروز کشیک بدی بود اول از همه یه ترومایی اومد که علائم حیاتیش پایدار نبود و سی تی هم شد و نهایتا لاپاراتومی شد و اسپلنکتومی شد. آی سی یو نداشتیم مریض خوذش رضایت شخصی داد رفت یه پذیرش از خصوصی گرفت. بعد از اون هم یه مریض بسیار کامپلیکه با خونریزی از هموروئید داشتیم که فقط پک شد. در انتهای داستان هم یه بیمار رو با برش مک برنی باز کردیم آپاندیس تخمدان ها همه چی طبیعی و شکم پر از ترشحات سفید رنگ و خلاصه خیلی عجیب غریب بود. تو لمس داخل شکم یه توده لمش کردم. میدلاین بازش کردیم و یه توده تو قاعده مزو روده باریک داشت و ترشخات سفید رنگ از کنار روده بیرون میزد. خلاصه شستشو و درن گذاشتیم و ..
تشخیص اولیه لنفوسل