روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

استاد هم...

امروز جناب استاد کولورکتال چندین نوبت مارو مورد لطف قرار دادن اول که ما یک دفعه به خاطر گرمای لیگاشور دستمون رو عقب کشیدیم و بعدشم به خاطر داغی آبی که باهاش شکم رو میشستیم و بعدشم در مورد تلفظ ((ق)) و بعدشم در مورد اینکه بنده 120 ساله خواهم شد چون استرس ندارم که سرهنگ ازم دفاع کرد گفت خیلی استرسی هستم و استاد هم فرمودند آفرین جراح استرسی خیلی برای مریضاش خوبه ولی پدر خودش در میاد امروزم 2 تا مریض رو یادم رفته بود اسمشون رو تو لیست بنویسم که سرهنگ گفت ای الهی بمیری ...حالا خوبه 100 جت مینویسی بعد از عمل هم با استاد باحاله رفتم درمانگاه

نظرات 3 + ارسال نظر
ناصر پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 19:11

سلام دکتر جان
میتونم نمره آزمون دستیاریت را بپرسم ؟

۴۳۰

یک ماما با چکمه های سفید پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 20:24 http://newmidwife.blogsky.com

....دکتراین روزا میرم اتاق عمل بعد این رزیدنتای جراحی رو که میبینم یاد شما میفتم!
البته بعضیهاشون....بماند

چطور مگه؟؟؟

کژال جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 11:15

احیانا شما کرمانی نیستید؟
آخه کرمانیها "ق" رو یه جور خاصی تلفظ می کنن.
ما به یکی از همکلاسیهامون که کرمانی هم بود سر این تلفظ "ق" خیلی گیر می دادیم و اذیتش می کردیم.

نه من کرمانی نیستم ....اصولا اون روز روز گیر دادن بود حالا (ق) نمیشد به ف یا ن یا چیز دیگه گیر میدادن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.