کشیک روز شنبه هیچ خبری نبود و روز یکشنبه هم اصلا روز ما نبود اولش که یه بستن کلستومی داشتیم که آزاد کردن این روده ها مثل آزاد سازی خرم شهر بود. ازون ور هم یه هرنی داشتیم که خیلی چین و چروک داشت و اصلا آناتومیش معلوم نبود. خلاصه با کمردرد اومدیم پاویون
سلام
خسته نباشی دکی
به امید فرداهای بهتر که روز شما نیز باشد!؛)
خداقوت ..ایرادنداره دکی،خب همینه دیگه یک روزباتوست ویک روزعلیه توست..
آزادسازی خرمشهر!!!
سلام دکتر جان.خوبید انشالله.
اولین باره وبتونو میبینم.
منم یه روزی رویام پزشکی بود و براش خیلی تلاش کردم،امادرست سر بزنگاه اتفاقاتی افتاد که نشد که بشه!!!خلاصه وقتی موقع انتخاب رشته شد از اونجایی که پزشکی رو به خاطر جراح کودکان و بیماری های خاص شدن دوست داشتم،فقط یه انتخاب کردم،اونم تکنولوژی جراحی دانشگاه تهران!!!!
مهر ماه میرم ترم ٣ و قراره واسه اولین بار با محیط اتاق عمل به عنوان محل کارم و آموزش روبرو شم.
خدارو چه دیدی دکتر شاید یه روز، وقتی من بزرگ شدم و شمام یه جراح بزرگ شدید به عنوان کمک کنارتون وایسم.
البته راستش میخوام پزشکی رو یه بار دیگه تو آزمون لیسانس به پزشکی هدفم قرار بدم.
خوشحال میشم یه جوری از کمکا وتجربیاتتون به عنوان یه استاد استفاده کنم.آخه نمیدونم دروس علوم پایه ی پزشکی از چه منابعیه عموما.
ببخشید از پر حرفیم!!!
سلام. چقدر خوب ....
پس کلی تجربه جدید کسب کردین .
خسته نباشید.