امروز ازون روزای سخت بود. اول با یه هرنی اینگوینال لاپاروسکوپی شروع شد و بعدشم یه کیسه صفرای لاپاروسکوپی که مریض هموفیلی بود و خیلی هم بدقلق بود. کلا باید یه مدرک فیلمبرداری هم به من بدن. اون ور هم سال پایینی ها یه آپاندیس با یه دبرید زخم داشتن. بعدشم که نوبت به مریضای اورژانس رسید یه انسداد شکم داشتیم که تو شهرستان رضایت به عمل و کلستومی نداده بود و بازش که کردیم یه تومور خم طحالی درومد که فقط براش کلستومی گذاشتیم. یه مریض کله سیستیت هم داشتیم و یه مریض الکتیومون هم که اونم هرنی جدار شکم بود و قرار بود لاپاروسکوپی بشه کنسل شد که کلی شاکی بود.
نزدیک به یک ساعت از روز 4 شنیه گذشته و ما در کشیک روز قبل به سر می ریم. ظهر که یه مریض رو بردیم اتاق عمل همون محکوم به اعدامی که باز خونریزی داخلی داشت. که تا الان که خوب بوده و امیدوارم بمونه. بعد از اون تقریباً همه چیز stable بود. دو تا ترومایی بود که اونا هم خیلی با ما کاری نداشتن . یه مریض هم کانسر رکتوم داشتیم با متاستاز های متعدد که با درد شکم اومده بود و به سرویس داخلی منتقل شد. یه مشاوره هم داشتیم مریض با GI bleeding که مثل اینکه از ظهر خونریزی داشته ولی ساعت 7 به ما خبر دادن و موقعی که ما دیدیمش با دوپامین فشارش به زحمت به 6 میرسید. فلوی گوارش هم اومده بود تا آندوسکوپیش کنه که قبل از اون ارست کرد و expire شد.
امروز دو تا عملی قطعی داشتیم و یه عمل هم رزرو بود. اول از همه یه خانم رو برای هرنی پارا استومال آوردیم که قرار بود لاپاروسکوپی بشه . که استاد دیر اومدن و ما مریض توده برست رو گرفتیم. استاد که اومدن رفتیم سراغ اون مریض و پدری از ما به در آمد که اون سرش ناپیدا. از بس خودم رو کج و کوله کردم تا برای استاد دوربین بگیرم هیکلم مثل مترسک شد