امروز که به سلامتی دیر از خواب بیدار شدیم و نزدیک بود به جلسه مورتالیتی دیر برسیم. جلسه برگزار شد و وسطاش گفتن جلسه تعطیل و می خوان برن جلسه جراحی عروق. ما هم با جناب سرهنگ و سال 1 رفتیم بخش رو دیدیم که وسطاش از ممل ندا آمد که استادشون گفتن که رزیدنتا هم بیان. ما هم بدو رفتیم اونجا و دیدیم که اصلاً شروع هم نشده .لذا رفتیم ازین محصولات پزشکی دیدن فرمودیم و یه جایی یه کرم عسل تبلیغ می کردن که قابل خوردن هم بود( واسه زخم های دهانی هم استفاده می شد) خلاصه رفتیم جلسه و حقیقتا هم مفید بود وسطاش هم یه سوالایی از رزیدنتا منجمله خود من پرسیدن و ...اصل داستان خودکارایی بود که آخر جلسه برداشتیم
امروزمون که با مورنینگ شروع شد و آقای ممل هم رفت اون بالا و به بنده خدا سر یه هرنی گیر دادن و بعدشم خودشون شروع کردن به جر و بحث و بعدشم ما رفتیم اتاق عمل اولین عملمون یه ماموپلاستی بود که برای اولین بار بنده دخیل در عمل بودم و نیپل دو طرفشم بنده کاشتم که امیدوارم سربلندمون کنه. تکنیک عملمون فری نیپل گرفت بود. بعدشم که یه ماستکتومی داشتم چشمتون روز بد نبینه کل این آگزیلا پر لنف نود بود که این وسطا ورید آگزیلا هم مورد نوازش قرار گرفت که باز طبق معمول جناب سرهنگ به داد رسید. بعدشم سر یه مریض برست فرعی کلی فک زدیم و چون زدیم تا خوابوندنش. یعنی کل عمل 20 دقیقه بود حواشی 2 ساعت. خلاصه داغون و خسته برگشتیم منزل
کشیک امروز تا به حال یه بیمار 82 ساله رو برامون داشته که هوای آزاد زیر دیافراگم داره منتهی از نومونی آسپیزاسیون گرفته تا اختلالات کبدی و کلیوی همه رو داره از بدو ورود هم کاهش سطح هوشیاری داره. کاندید دیالیز شده ولی دستگاه خالی ندارن. دستگاه رفته آی سی یو و داره مریضای اونجا رو دیالیز میکنه. دستگاه پورتابلشونم طبق معمول خرابه..
______________________
توی اورژانس بودم که یه دختر جوون دانشجو رو با ایست قلبی از خوابگاهشون آورده بودن. می گفتن با قرص برنج خودکشی کرده. نمی دونم از چی ولی... راحت شد
امروز رفتیم مریض ویپلی مون رو دیدم زیاد حال و اوضاع خوبی نداشت. بعدش به بخش رفتیم و اونجا هم خبر خاصی نبود بعدش رفتیم ژورنال و اونجا یکی از رزیدنت های محترم سال 2 رو شستن به خاطر اینکه پاورپوینتش رو خوب درست نکرده بود. بعد از اون با همراهی سرهنگ و استاد ممل رفتیم پیش مسئول مجترم بوفه و یه املت زدیم. بسیار خوش گذشت
امروز یه عمل معده داشتیم. که اول قرار بود که توتال بشه بعد مقرر شد که وج رزکشن بشه و شد و در خدمت استاد لاپاروسکوپی بودیم. بعدشم که یه هرنی داشتیم که ازین دوستان خدمات بیمارستان بود و مقرر شد ایشون هم جهت ارزشیابی توسط جراحی که از " چک " اومده بودن عمل بشه و شد و زیبا درومد
امروز کارگاه جراحی برست داشتیم و 3 تا جراح هم از شهرستان اومده بودن. بنده هم سمتم مدیر اجرایی بود که آخرم نفهمیدیم به چه دردی می خورد این سمت ما خلاصه 3 تا BCS داشتیم . که ما نقش کمک داشتیم و طبق معمول هم چرخ خیاطی بودیم در آخر هم دوست گانگرن فورنیه رو آوردیم شست مال دادیم رفت.