با آقای ممل و پاشا رفتیم مرغابی زیبا یه چیزی خوردیم به اسم میلانو که در حد سوخت بنز بود یارو خودش فهمید ما حواسمون نیست گفت شما دو تاشو بخورین اگه بازم گشنتون بود بیاین سومی رو هم ببرین اگه نه که بقیه پولتونو بگیرین ...نشون به اون نشون که ما 3 تایی همون دو تا رو هم نتونستیم تموم کنیم
با ممل و امید و یکی از بچه های پاتولوژی رفتیم بستنی بابا رحیم تو ستار خان ..خوش ش ش ش مزه بود
امروز امتحان اینترن ها بود و منم رفته بودم یه station که باید شرح حال و معاینه رو می نوشتن و من مراقبشون بودم و یه station دیگه هم بود که باید بخیه میزدن و مهارت های عملی بود البته هوای اینترن های خودمو داشتم . بعدش برگشتم و ممل گفت تو که نبودی سر عمل فئو چون توده خیلی خفن بوده به استاد عروق از جراحی پایین خواسات بیاد سر عمل و کلی از مهارت دستش برام تعریف کرد
با آقای پاشا و ممل رفتیم رستوران نوید یه گارسونه اومد مثل مردان آهنین ادب و نزاکت در حد سگ آقای پتیبل که مراتب اظهار تاسف ما به مدیریت ابلاغ شد وسطای شام خوردن سرهنگ زنگ زد مجبور شدیم بگیم بیرونیم و ...الانم اومدیم مریض آی سی یو رو دیدیم الحمدلله خوبه حالش
امروز کشیکم تا الان یه chest tube دو طرفه داشتم تو آی سی یو جراحی اعصاب یه دختر جوون بود که آنوریسم مغزی داشت