روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

بی هوشی نابغه

امروز یه دونه عمل کیسه صفرا داشتیم یه دونه هم لنف نود آگزیلا و یه مریض HIV/HCV که طبق معمول مال من بود و دست تنها بی کس انجام شد بعدش که انجام دادم اومدن گفتن باید نمونه دو تا بفرستین تو فرمالین و نرمال سالین که همون نمونه رو صاف انداختن تو فرمالین که باز مجبور شیم یکی دیگه هم در بیاریم یعنی من هلاک این مدیریت اینام .
اتند محترم بی هوشی در طی یک حرکت محیرالعقول سوفل قلبی رو از مریض ما سمع کردن که رزیدنتای قلب تو مشاورشون نوشته بودن سوفل ندارد .
امشبم که من آنکالم و باز یه مریض که آپاندیسیتش رو عمل کردیم و 18 سالشه تنگی نفس پیدا کرده دنبال کاراشیم

مزخرفترین کشیک

ای خدا لعنتتون کنه ...

این جمعه ما رو اینجوری خراب کردین . من بدبخت چه گناهی کردم گیر دو تا آدم دودر افتادم . این از صبح که بخش رو ندیدن . مریض دیشب رو نمیان عمل کنن باید صبح ببریم که هنوزم یکیشون مونده . اینم از دیشب که برای یه کات دان بچه کلی بامبول در میاره من باید نقش تلفنچی رو بازی کنم باید سر یه شالدون با رزیدنت رادیولوژی داد و بیداد را بندازم . ای خدا آخه اینم شد شانس . مثلا سال 2 شدیم که کارمون کمتر شه بدتر شد

امان ازین سال یکی

دیروز کلا روز بدی بود اصلا از اولش معلوم نبود که روز بدیه چون اول صبح که رو ابرا بودیم به خاطر عمل صبح . وقتی رفتیم اتاق عمل الکتیومون من خدا خدا میکردم زود تموم بشه کار داشتم که این حاجی فیروز اومد گفت تو پروندش مشاوره بی هوشیش نوشته با من مشاوره بدین چرا ندادین و یه مشاوره دیگه هم این سال یکی ما نمی دونم از کجا آورده بود که مریض دمانس داره مشاوره نورولوژی نیمه تمامی تو پرونده بود . خلاصه عمل سنگینی که قرار بود لاپاروسکوپی بشه و دهن صاف کن هم بود کنسل شد . من که داشتم پر در 

ادامه مطلب ...

زخم معده سوراخ شده عمل کردیم

الان با ممل از اتاق عمل داریم میایم . فکر کن دو تا سال دویی تنهای رفتیم یه زخم معده سوراخ شده رو عمل کردیم . رزیدنت ارشدمون اصلا دست نشست بیاد سر عمل. وای خیلی حال داد

پا قدم

امروز با اینکه روز اورژانسمون بود صبح یه مریض الکتیو بردیم اتاق عمل که کیسه صفرا بود و بروش لاپاروسکوپی عمل شد . درمانگاه هم که بچه های بالا نیومده بودن من و مممل با اینترنا و استاژرها میدیدیم . تا الانم اورژانس خبری نبود الان که من رفتم دیدم یه آبسه پری آنال یه زخم معده سوراخیده و یه آپاندیس اومده تو اورژانس به عبارتی خواب بی خواب ..خودمونیم عجب پا قدمی دارم من

هرنی سفارشی

امروز برای مریضمون تخت ICU پیدا نمیشد . ازون طرف هم یکی ار رزیدنتای سابق بیهوشی باباش رو آورده بود تا هرنیش رو عمل کنه . و اصرار هم داشت خود استاد عمل کنه ما هم چسبیدیم به استاد که اینو شما عمل کن ما دستای شما رو بنگریم . البته اصولا این عمل ها برای اساتید افت کلاسه ولی چون استاد ما خیلی گله و بعدشم مریض سفارشی . با استاد رفتیم سر عمل . حالا جالبش این بود که مریض چون یه مدت فتق بند استفاده میکرده یه چیز وحشتناکی شده بود که اصلا سر و تهش معلوم نبود جوری که استاد چند دفعه گفت این دیگه چیه . خلاصه چون فتق مشکلی هم بود لذا آموزشش هم خوب بود . ازون ور هم چون ممل وایساده بود نیگاه میکرد از اتاق عمل 2 اومدن دنبالش که مریض خوابیده چرا نمیای ؟ اونم گفت الان میامو اونام شاکی که مریض spinal شده خلاصه ممل داشت قاطی میکرد که چیف جوانمرد سررسید و به ممل گفت بمون من خودم میرم . خلاصه آخر عمل هم پسر بیمار مهمانمون کرد به صرف شیرینی و نوشیدنی . بعدشم رفتیم سر عمل تیروئید که ماشالله هندونه بود تو گردن مریض بیچاره . و در انتها دوختنش به ما رسید که براش زیرجلد زدم بره تعریف کنه. ( خودشیفتگی )

اولین واریس

امروز کلا من مسئول عمل های کوچیک بودم .جالبه که امروز برای اولین بار یه واریس رو با استاد جوونمون عمل کردم . بعدش یه هرنی اومد که بازش که کردم دایرکت بود خلاصه دوباره با نظارت استاد جراحی تموم شد . بعدشم یه فیشر (شقاق ) داشتم و تمام ... امروز هم من آنکال بخشم . صبح داستانی با این اینترن ها داشتیم با این جابجاییشون به اولی زنگ میزنم میگه من نیستم فلانیه به فلانی زنگ میزنم میگه اولیه دوباره به اولیه زنگ میزنم میگه الان درست شد شما به فلانی زنگ بزنین دیگه قاطی کردم میگم مگه من کار ندارم هی به شما دو تا زنگ بزنم تا 5 دقیقه دیگه هرکی امرزو کشیکه به من زنگ بزنه ....و درست شد

درضمن امروز استاد جوونمون هم شد رئیس اتاق عمل

کنفرانس به ما نرسید

دیشب اصلا درست و حسابی نخوابیدم داشتم واسه امروزpower point درست میکردم دلمون خوش بود که دیگه ژورنال کلاب به ما نمی خوره که خیال باطلی بیش نبود . خلاصه مصیبتس داشتیم دیشب و صبح که رفتیم سالن کنفرانس انقدر بع این مقاله اول که ارائه شد گیر دادن که آخرش وقتشون کم اومد دیگه نوبت به ما نرسید که مقاله بخونیم . ای خدااااااااااااااااااااا این چه شانسیه من دارم

پورت بد قلق

امروز روز خیلی خسته کننده ای بود ساعت 5 و 30 دقیقه از اتاق عمل اومدیم بیرون همچین مریضی هم نداشتیم اول از همه رفتم سر عمل کانسر معده که استاد بخش خیلی خوب آناتومی رو یاد دادند و ما بهره وافی و کافی بردیم یه عمل پورت گذاری داشتیم که دهن همه صاف شد آخرشم باز عمل شد . آخر سر هم یه مریض HIV&HCV مثبت رو با ممل یه بیوپسی از عقده های لنفاویش انجلم دادیم . اینا به کنار باید برای روز 5 شنبه هم مقاله ارائه بدم اصلا حسش نیست

ریچارد سوم

دیشب من آنکال بودم و این سال 1 محترم ما کلا صبح رو تو پیچ بود و اصلا بخش رو هم ندیده بود که به راه راست هدایت شد . بعدشم بروبچ قرار گذاشتیم بریم تئاتر می خواستیم بریم خشکسالی و دروغ که گفتن توبیخ شده رفتیم کار آتیلا پسیانی تو پارک هنرمندان رو دیدیم 15 تومن دادیم بعد دریغ از یک کلمه اگه ما فهمیده باشیم .اسمش ریچارد سوم بود ولی بعدش کلی به خودمون و نمایش خندیدیم . بعدشم با دوستان رفتیم شام که پاشا و خانمش با اصرار مهمونمون کردن...این تیکه آخرش که دیگه خیلی حال داد.در ضمن الانم دارم از بخش میام ساعت ۵ صبح مریض بد حال شده.اینم تیکه بد ماجرا