روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

شکست

کلی برنامه ریزی کرده بودم که استاژر ها شرح حال بگیرن و progressiv note  بزارن ولی امروز رزیدنت محترم سال 3 فرمدند اینا کار رزیدنت سال یکه  حالا اونم جلوی همه استاژر ها .

DVT order

برای مریض که شک به DVT  داشتیم سونو داپلر دادیم که مثبت اومد order  این مریض این جوری شد
amp. Heparin 1000U infusion / h
chek PT PTT CBC INR daily

مریض مستفرغ

دیشب ساعت ۳ صبح ما رو بیدار کردن که مریض تهوع استفراغ داره رفتم مریض رو دیدم حال عمومیش خوب بود زنگ زدم به سال دو گفت یه دفعه مشکلی نداره ...ما هم رفتیم دوباره خوابیدیم ..۲۰ دقیقه بعد باز زنگ زدن گفتن دوباره مریض مستفرغ شده.باز ما زنگ زدیم سال دو..گفت order کن

1_npo

2_amp. plasil/stat

3_amp. ranitidin/stat

4_ser. n/s 1 lit. Q4h

جر و بحث با پایانی خوش

یه مریض داشتیم تو E3 قرار بود شنبه بیاد درمانگاه بخیه هاشو بکشیم پرستار زنگ زده که اینا می خوان برن

ادامه مطلب ...

روپوش گرفتم

امروز ۲ تا روپوش به ما دادن و ما نیز کلی حال کردیم چون این روپوشی که با خودم آورده بودم دیگه خیلی کثافت گرفته بودش و یه دونه هم که بیشتر نداشتم این بود که تا دادنش منم روپوش قبلیه رو انداختم تو کمد و جدیده رو پوشیدم خیلی حال داد

اولین chest tube

آقای دکتر ابراهیم اس ام اس زد که دارن chest tube میزارن بدو بیا لوله میکنن  ما هم دویدیم رفتیم بعد به جز دکتر ع همه اومده بودند و جناب آقای دکتر< ر > رزیدنت سال دوم برامون انجام داد تا یاد بگیریم نکته با نمکش این بود که خانوم دکتر <ح> اومد بتادین بریزه تو ظرف یه ذرشم ریخت رو روپوش دکتر<م> و یه جا دیگه هم ترشحات مریض ریخت رو شلوار رزیدنت محترم سال دو


تو بخش هم به یکی از پرستارا گفتم یادم بده چه جوری پتدین 25 درست کنم و تو cv line مریض بزنم اینجوری دیگه مجبور نیستم برای درد مریضا هی مرتب به پرستارا گیر بدم..کس نخارد پشت منه دیگه


امروز برای اولین بار هم خودم کلی order  گذاشتم که البته اکثرشون RPO  بود ولی خیلی برام جذاب بود


همرا با نمک مریض

تو چند پست قبلب اگه یادتون باشه یعنی دقیقا اینجا از یه همراه بیمار بانمک گفته بودم امروز ایشون باز نمک پراکنی کردن ... رفتم پیش مریض  به همراهش  میگم  باید مریض ریه هاش فیزیو تراپی بشه یعنی رو تخت بشینه بعد با کنار دست میزنی پشتش و خودم چند دفعه اینکار رو کردم تا متوجه بشه و در حین این که این کار رو می کردم بهش گفتم "بیا جلو بزن ببینم بلدی؟" باز نیشش باز شد و اومد جلو شروع کردن مثل من پشت مریض زدن و گفت "حالا آقای دکتر لازمه این جوری بزنیمش" ..گفتم" آره خیلی لازمه باید ریه هاش کار بیفته اگه نزنی ریه هاش عفونت میکنه"..برگشته میگه خوب الان که من دست تنهام بزار ساعت ملاقات بشه هفت،هشت تایی میریزیم سرش مثل سگ میزنیمش تا این ریه هاش آدم بشه من به این عمو جغد شاخدار چی بگم

بد شانسی

ما تو بیمارستان برای کشیکامون یه لیست کشیک داریم که به همه بخش ها یه کپی ازش میدن.تا بخش های بیمارستان در صورت نیاز به سرویس جراحی به کسی که اون شب اسمش تو لیسته زنگ بزنن
حالا تصور کنین تایپیست محترم آموزش نمی دونم چه جوری به اسم من علاقه مند شده و چند شب به جای اسم دوستم اسم منو نوشته مثلاً همین دیشب تا صبح 100 دفعه زنگ زدن من بدبخت رو از خواب بیدار کردن که پاشو بیا فلان بخش میگم بابا من کشیک نیستم ..میگن نه اسمت تو لیسته ..حالا ازون ور دوست عزیزمون که مثلا ً کشیک بوده ببینین چه خوش به حالش شده ولی اونجوری که فهمیدم اورژانس دهنش رو سرویس کرده بودن..خلاصه اینم از شب هایی که کشیک نیستیم



کشیک دوم

دیشب کشیک بودم اولش خیلی گند بود مرتب امداد هوایی مریض درب  و داغون می آورد ولی الحمدلله تا صبح اکثراً رفتن سرویس های غیر جراحی.چند تا از استاژرها هم اومده بودند از شانسشون یه بخیه به تورمون خورد رفتم یادشون دادم چه جوری بخیه بزنن کلی حال کردن.ازون بچه اکتیو ها هستن.و مهمتر از همه اینکه مهر رزیدنتی ما رو هم دادند و ما دیگه رسماً یه جورایی رزیدنت جراحی شدیم امروز هم که آقای مسئول بیمه اومد برگه بیمه مسئولیت رو به ما تحویل داد راه به راه مهر کوفتیدیم زیر برگه ها...خلاصه یکی منو بگیره

غذای خونگی

امروز جناب  آقای دکتر پاشا لطف کردن و از خونه برامون غذا آوردن خورشت بادمجون بود به چه خوشمزگی خداییش دست مامانش درد نکنه.خیلی چسبید بعد از یک هفته آت و آشغال های بیمارستان رو خوردن یه دفعه یه غذای خونگی خیلی حال داد....

الانم قراره بریم قهوه تلخ مهران مدیری رو ببینیم قرار شده دکتر ر.م بره لپ تاپشو بیاره پاویون نیگاه کنیم..امشب همه چی آرومه و من چقدر خوشبختم