روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

شام مهمون البرز بودیم

وقتی از بیمارستان اومدم بیرون حدودای ساعت 6 بود . 7.30 ممل با خانومش اومدن دنبالم به همراه پاشا و عیالش مهمان ضیافت شام البرز جان بودیم در سعادت آباد به مناسبت قبولی پسرم در امتحان رزیدنتی . بعد از مدت ها کلی گفتیم و خندیدیم . دیگه آخراش کم مونده بود صاحب رستوران کلید رو بهمون بده بگه وقتی رفتین درُ قفل کنین

اولین کشیک بخش جدید

دیروز اولین کشیکم تو این مرکز جدید بود و باز طبق معمول ما طی دو نوبت یکبار در ساعت 1 صبح و یکبار در ساعت 3 صبح ما رو بیدار کردن و باز هم طبق معمول همه چی نرمال و ... کلا خیلی داغونم ...روتینشون اینه که تا 5 بعدازظهر هستیم . من زنده از دست این اطفالیا در برم خیلی شانس آوردم 

اولین روز بخش جدید

امروز اولین روز حضور در بیمارستان جدید بود . استادمون خیلی مهربونه یه خانم دکتره که کل بخش اطفال رو اون می چرخونه. امروز هم طبق معمول بخش های قبلی تا 6-7 اتاق عمل بودم بعدشم کلی مشاوره داشتم . یه آپاندیسیت هم به پستم خورد که در کل خوشم نیومدو اصلا معلوم نبود تو پرپریتوئنیم تو شکمیم. یه کت دان هم اومدیم از رو وایر عوض کنیم که فهمیدیم اصلا انگار اولشم کار نمی کرده. قرار شد ماده حاجب بزنیم عکس بگیریم که این وسط کاتتر درومد. استاد هم از ما شاکی شد که چرا فیکس نشده بعد به نرس مسئولش که چرا این بچه رو ول کردین رفتین. خلاصه از پاش که نشد . استاد ازش یه cv line از گردنش گرفت. از بیمارستان که اومدیم بیرون با استاد البرز خان رفتیم یه تبلت خردیدم galaxy 7.7  قیمتا خیلی باحال بود یه دفعه به فاصله 50 سانت 200 تومن تفاوت قیمت بود . تو ماشین به البرز گفتم باور کن اینایی که ما خریدیم دست دوم بود. حالا جالبش اینه با این که دو تا گرفتین یارو 2 زار تخفیف نداد با یه محافظ و یه کیف به سلامتی یک و دویست و چهل تموم شد