روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اولین رزو بعد مرخصی

امرزو ما از مرخصی برگشته بودیم و آماده آماده دو تا عمل نسبتا سنگین هم داشتیم . یکی تومور سیگموئید که تومور رکتوم درومد یکی دیگه هم یه کانسر معده . امروز طبق معمول باز preop سال یکی غوغا کرده بود و استاد هم قاطی کرده بود مریض رزرو خون نداشت آی سی یو نداشت خلاصه این دوستان محترم بیهوشی هم مرتب حال میدادن . خلاصه گذشت تا رفتیم سر مریض مثلاسیگموئید که استاد TR کردهند و گفتن این رکتومه و خیلی هم پایینه و کلی به سال 4 گیر دادن البته نهایتا به ما هم گیر دادن ...اینم ازین آخر کار یه مریض اومده بود پورتوکت تعبیه کنه که متاسفانه این کاتترش خراب بود و هم مریض اذیت شد و هم استاد و نهایتا یه سی وی لاین براش گذاشتیم رفت ..فردا شنیدم می خواد روز خوبی باشه

رفتیم مرخصی

امرزو رفتیم و با دوستان و اساتید صحبن کردیم و از امروز مرخصی گرفتیم . صبح یه عمل کیست هیداتید داشتیم و یه عمل تیروئید که تیروئیده خیلی خفن بود و ساب استرنال بود وسطاش دوستان توراکس هم اومدن نظر دادن . البته ختم به خیر شد . سر خوابوندن این مریض هم کلی با اتند بی هوشی مشکل داشتیم بعد یه مریض ما رو هم مثل هلو کنسل کردن البته مشکل از سال یکی ما بود که مریض که ok قلب نداره رو گذاشته بود تو لیست عمل

مرخصی می خواااااام

امروز صبح که رفتیم مورنینگ بعدش چیف بخش جدیدمون رو از مورنینگ انداختن بیرون چون مریض آماده نکرده بود.بعدش ما رفتیم اتاق عمل که داشتیم یه بیوپسی عضله یه نوزاد رو با اتند اطفال انجام میدادیم که گفتن استاد خونسرده گفتهبرین باهاش راند من گفتم اگه میشه ممل بره من می خوام سر این عمل باشم که ندا اومد ممل با استاد جوونه سر عمل رفته تو برو . خلاصه کلی به زمین و آسمان فحش دادم و رفتم بخش . با همون لباس اتاق عمل رفتم گفتم شاید زود منو آف کنه برم نشون به اون نشون که کلی معطلمون کرد راند هم کرد 2 ساعت وسطای راند هم که از اتاق عمل زنگ زدن گفتن من برم بازم برگشت گفت شما بمون بعد از راند برو.خلاصه راند که تموم شد ما رفتی به استاد گفتیم من میخوام برم مرخصی هفته بعد یه جوری برگشت گفت چند روز من جرات نکردم زیاد بگم گفتم 2شنبه 3شنبه که تعطیله من اول هفته برم حالا می خواستم کل هفته رو دودر کنم . خلاصه اینم از مرخصی گرفتنمون. یه هرنی نافی با چیف عمل کردم خوب بود

یه هرنی عمل کردیم کوفتمون شد

امروز به علت بارش برف ما دیر به بخش رسیدیم و تازشم موبایلمونو پیش امیررضا جا گذاشتیم . دیگه بماند که چه اتفاقاتی میتونه افتاده باشه وقتی موبایل یه رزیدنت پیشش نباشه . خلاصه مورد عفو ملوکانه قرار گرفتیم و قول دادیم پسرای خوبی باشیم ( ممل هم دیر رسید ) خلاصه امرزو یه هرنی عمل کردم که کوفتم شد یکی ازین سال بالایی های منفور اومد سر عمل با من و اصلا یه بخش دیگه بود اومده بود اونجا چیکار نمی دونم . خلاصه سر عمل کلی که کامنت میداد بعدشم گیر داده برای سال پایینیتون چرا واینمیستین .

ادامه مطلب ...

بخش جدید

امروز اولین روز حضور ما در بخش جدید بود طبق روتین خودم صبح زود بیدار شدم و با ممل رفتیم بخش . وقتی رسیدیم ما اولین نفر ها بودیم و جالبه که آخر مجبور شدیم به جفری زنگ بزنیم که آقا پاشو بیا اینجا ببینیم چه خبره . خلاصه ایشون هم بعد از ۲۰ دقیقه تشریف فرما شدن . تو این فاصله ما خواستیم با اینترنت کار کنیم که سرپرستار بخش اومد گیر داد اینجا با اینترنت کار نکنین سیستم به هم میریزه . رفتیم مریضا رو دیدیم کلا خیلی با حال بود مثلا مریض 3 روز قبل عمل شده بود COD نشده بود بگ استومی هم نچسبونده بودن . سرهنگ جدید هم اومد و دید و به جفری گفت بزنم تو سرت ...یعنی من هلاک این همه خشونت شدم ..یعنی تو بخش قبلی یکی از ما اینکارو میکرد آویزونش میکردن خلاصه بعدش رفتیم اتاق عمل جدید که مثل استادیوم آزادی بود و اصلا معلوم نبود چه خبره اونجا؟و به قول معروف سگ مشکل صاحب شناسی پیدا میکنه / یه آبسه هم بردیم اونجا عمل کردیم جماعت بیهوشی رفته بودن سر یه بچه 15 ماهه کسی به داد ما نمیرسید ممل هم بدوم آنستزی رفت کشیک هم تا الان یه چند تا مشاوره داشتیم آخریش همون بچه 15 ماهه صبحی بود که با سرهنگ رفتیم براش کات دان کردیم و وسطاش فهمیدیم نوموتوراکس هم داره با نلاتون براش chest tube دو طرفه گذاشتیم 


روز خداحافظی

امروز یه عمل ویپل داشتیم که بعلت تهاجم تومور به عروق کار زیادی برای مریض انجام نشد ..البته اهالی اتاق عمل وقتی فهمیدن عمل به اون سنگینی یه دفعه تموم شد کلی شاد شدن . ما هم که امروز دیگه خداحافظی هامونو کردیم . چون قراره اتاق عملمونو عوض کنیم . کلی با بچه ها عکس یادگاری گرفتیم . خلاصه روز روز بارونی بود ...

امتحان دادیم

امروز امتحان داشتیم و صبح که پاشدم دیدم همکار عزیز کنار بنده در پاویون خوابیده . منم قرار بود با ممل دو تایی بریم . بعدش که دوست عزیز بیدار شد قبول زحمت کرد با اینکه طرح نداشت رفتیم تو دل خیابونا و خلاصه ازین آرتیست بازیا که الحمدلله هم تو این هوای بارونی هیچ پلیسی بیرون نبود . امتحان هم داستانی داشت همه با همدیگه هماهنگ کرده بودند جفت جفت کنار هم نشسته بودند که تقلب کنند جالب تر از همه ممل بود که میگفت وضعم خرابه و رفت پشت سر کیهان نشست . و بامزش این بود که اول از همه هم به اون گیر دادن که جاتو عوض کن . پاشا هم انگار خیلی اوضاش خرابه نیومد امتحان بده .

پاشام مریضه

دیروز کشیک بودم کلا خبر خاصی نبود و الانم که صبح روز بعد نام داره و روز تعطیله و در ضمن عیدتون مبارک . ما میتونیم یه نفسی به راحتی بکشیم البته اگه بزارن در ضمن صبح پاشا زنگ زد که گاستروانتریت گرفته قرار شد من به جاش چند  ساعتی بمونم

اینترنتمون وصل شد

یه چند روزی نبودم یعنی تقصیر از اینترنت دانشگاه بود که تازه وصل شده . این کشیک آخری دوشنبه محصولش دو تا آپاندیسیت بود آخریش که من اصلا نمی دونستم بعد اتاق عمل رفتم خوابیدم و قتی بیدار شدم دیدم کلی میس کال دارم خلاصه تحقیق به عمل اومد که مریض رفته اتاق عمل و ما بی خبر یکی از میس کال ها هم استاد بود که مشخص شد طبق معمول زیر آبمونو زدن ما هم گفتیم بابا به پیر به پیغمبر من تو بیمارستانم الانم میام ..خلاصه آقا زیر آب نزنید کار بدیه . امروزم که جمعه باشه کشیکم و صبح که اومدم دیدم دارن تو بیمارستان فیلم برداری میکنن . دوستان کلی اهالی هنر رو دست انداختن و شاد بودیم . فردا هم که تعطیله امیدوارم ختم به خیر بشه

نی نی دیدم

امروز کشیک اورژانسم صبح رفتم یه نی نی رو تو NICU دیدم که مشکوک به NEC بود . که خوشبختانه مورد خاصی نبود یه آقای دیابتی رو هم الان تو اتاق عمل پاش رو آمپوته کردیم . اورژانس هم فعلا خبری نیست