روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

موظف به انجام سی تی مریض

کلا گوش شیطون کر تا حالا که همه چی خوب بوده و خبر خاصی نیست فقط یه مریض شکم حاد داشتیم که اول با تشخیص پریتونیت بستری شد اونم تشخیص سرهنگ بود منم به نگی گفتم اومد مریض رو دید اصلا علائمش نمی خورد خلاصه قرار شد سی تی بشه حالا داریم مگلومین بهش میدیم بخوره تا ببینیم چی میشه مریض که الان اصلا علائمی به نفع پریتونیت نداره اشتها داره. شکمش نرمه و خلاصه هیچ چیز نداره که بگیم پریتونیته

از ما تشکر شد

امروز استاژرهای جدید اومدن این بماند یه مشاوره cv line داشتم تو عفونی یه پسر جوون بود با آندوکاردیت رفتم دیدمش آزمایشاش مال یه هفته پیش بود رفتم پروندشو کامل خوندم بعدشم گفتم وسایل بالای سرش باشه و برای اولین بار از قدام گردن به راحتی گرفتم خیلی حال کردم وقتی داشتم مشاورشو مینوشتم سرپرستار بخش اومد گفت برای اولین بار یع رزیدنت جراحی بدون اینکه غر بزنه و بپیچونه واسه مریض cv line گذاشت و بعدشم ازم تشکر کرد خیلی حال کردم

ناهار زدیم

ناهار امروز مزخرف بود رفتیم با پاشا یه پیتزایی زدیم

امتحان رو گند زدم

دیشب با بروبچ نشستیم کلی تست زدیم و خلاصه آمادگی برای امتحان امروز ولی خدا نصیب گرگ بیابون نکنه یَک گندی زدم که اونسرش ناپیدا ایستگاه اول که 16 تا SLIDE بود من 7-8 تا رو که جواب دادم وقت تموم شد بعدش رفتم سونو FAST که اونم به سلامتی ترتیبش رو رعایت نکردم بعدش رفتم معاینه Breast که اونو خوب بودم بعدش رفتم ازم در مورد یه مریض سوال شد ترومای نافذ chest بود تو فضای بین دنده ای 7 که کم همه رو گفتم ولی یادم رفت که فضای بین دنده ای تروما خیلی پایینه و در مورد دیافراگم هم سوال کنم...بعدشم که رفتم برای دست شستن و سوچور زدن که آخر گند رو اونجا زدم خلاصه حالم خیلی گرفته شده تنها نکته مثبت امروز ایم بود که رفتم دانشگاه اونجا 200 تومن به عنوان هدیه بهم دادن واسه قبولی تو رزیدنتی

لیپوم مشترک من و محمد

امروز رفتیم اتاق عمل یه لیپوم به درد ما خورد که زنگ زدم به محمد هم اومد و با هم رفتیم موقعی که بهش زنگ میزدم صفر کنارم بود گفت چیکارش داری گفتم تو که بهش کار نمیدی من هواشو دارم همون موقع میر ازکنارمون رد شد صفر میکوبید تو سرش که یواش آبرومو بردی ..بعدشم یه خال گردن اومد که براش برداشتیم با کمک امیری که جالبش این بود اینا سر عمل لاپاروسکوپی بودن ما مریض رو معطل میکردیم تا یه سال بالایی بیاد بالای سرمون ..هی مریضه میگفت چرا شروع نمیکنین ..میگفتم شیشه پاتولوژیت گم شده رفتن بیارن دوباره..موقعی که دیروز یواشکی خوابیده بودم تو اتاق عمل ازم عکس گرفتن نامردا امروز نشونم دادن

آپاندیسیت زدیم هلو

دیشب که نه امروز صبح ساعت ٢و٣ اینا بود که اون مریض پست قبل اومد اتاق عمل باز شد و شریان فمورال اکسپلور شد ولی فلوی خوبی داشت و بااینکه امیری فوگارتی کشید چیزی نیومد و خلاصه تا ٤ صبح در گیر بودیم امروزم اتاق عمل یه آپاندیسیت نصیب ما شد که با امیری رفتیم خیلی حال داد بیشترین آپاندیسیتی بود که همه کاراشس رو خودم کردم خیلی هم راحت بود واقعا سال یکی بود عملای برست طول کسید من از خستگی رفتم یه گوشه ای یه چرت زدم انترنم رو هم گفتم گزارش بخش رو آماده کنه ساعت ٦ فرستادمش خونه بیچاره امروز خیلی دهنش سرویس شد الانم دارم میمیرم واسه خواب

ایمپکشن

امروز کشیک بودم یه مریض fecal impaction به پستمون خورد دکتر امیری زحمتشو کشیدن حالمون بهم خورد بعدش یه مریض آپاندیسیت رو اوردیم شانس ما چسبندگی زیاد بود باز دست ما خالی موند امیری و نگی رفتن الانم که نشستیم یه مریض ایسکمی اندام رو بیارن فوگارتی بکشیم

مریض پر ماجرا

مریض پست قبلی داستانی شد برای خودش مریض از نظر بنده و نگی و با توجه به آزمایشاتش کلانژیت بود از نظر امیری آپاندیسیت پرفوره یا ایسکمی مزانتر به صفر هم تو این هاگیر واگیر اطلاع دادن و خلاصه اونم اومد گفت کلانژیته دوبار مریض رو سونو کردیم گفتن CBD دیلاته نیست نهایت 9 میلی متر که اونم تو مریض با سابقه کله سیستکتومی و 90 ساله طبیعیه خلاصه حرف امیری با این سونو داشت پیش میرفت که یهو همراه مریض گفت راستی ما یه سونو هم از دیروز داریم نگاه کردیم همه برق از کلمون پرید CBD=17mm  و  محتوی چند سنگ خلاصه شده بود ساعت 1 شب و حالا فلوی گوارش از کجا پیدا کنیم قرار شد مریض بره اتاق عمل حالا ICU هم نداریم با رضایت پرخطر رفتیم صفر هم که اومده بود حالا داشتن با امیری بحث میکردن که کوخر برن یا مید لاین چون امیری میگفت این پریتونیت هم داره خلاصه من که دیگه حوصله اینا رو نداشتم رفتم تو اتاق عمل خوابیدم و نرفتم سر عمل بعد 2 ساعت مارو بیدار کردن که مریض عملش تمومه بیا ببرش..ICU هم داره بردیمش اونجا و برگشتم خوابیدم صبح رفتم سر وقتش مریض آنوریکه و آزمایشاتش نشون میده زیاد امیدی بهش نیست اینم عکس امروز مریض قراره که امروز دیالیز بشه امیری براش یه شالدون از فمور گرفت 

خدایا منو نجات بده

امروز کشیکیم و الان می خوام سر به تن سرهنگ امیری نباشه یه مریض رو با شکایت انسداد دیدیم سریع رفته به طبی ها میگه بزنین سرویس ما به منم میگه سریع براش cv line بزار ما هم رفتیم گذاشتیم با چه بدبختی اونم با گیتاریست بیهوشیا حالا که آزمایشاش اومده INR=2 هستش و آزمایشاتش همه مختله اصلا مریض داخلیه اومدم به طبی ها نشون دادم آزمایشاتشو ..یه نگاه عاقل اندر دیوانه ای به من میکنن میگن مگه خودتون نخواستین...ای خدااااااااااااا

ما امتحان نمیدیم

امروز خبر خوشحال کننده ای به ما دادن و اونم این بود که گفتن اونایی که 5شنبه کشیکن امتحان ندن و اونا هم فقط یه نفر بودن و اونم من ..با خوشحالی اومدم پاویون و لالا که یه دفعه یه چیزی افتاد رو شکمم ..کی بود محمد بود با نیش باز که چه نشستی که امتحان کلا کنسل شده و کلی به من خندید و گلاب به روتون هی بیلاخ نشون ما میداد بعدش ما با لب و لوچه آویزون پرسیدم حالا کی افتاده امتحان گفت ۱۹ اسفند بعد من دوباره نیشم باز شد و گفتم به به من همون روز باز کشیکم و بدین سان حال این مزدور اجنبی کمتر از یک دقیقه گرفته شد این از این اون مریض دیشبیه هم که تا صبح ما رو بیدار نگه داشت و صبح همه دل و روده هاش از کنار لاپاروستومی زده بود بیرون رضایت شخصی داد و رفت قبلش همه اساتید مریض رو دیده بودم و شور و مشورت بود که چیکارش کنن ..امروزم سرهنگ امیری باهاش رفتیم سر ماستکتومی همچنان که داشت خالی می بست زد ورید آگزیلا رو کات کرد که جفری اومد دوباره دوختش فردا هم ما کشیکیم در ضمن