امشب شانس با ما یار نیست یه مریض که همون چاقو خوردهه بود و الان با پریتونیت صبح امروز عملش کردیم شب دچار افزایش فشار داخل شکمی شده و الانم بنده تو اتاق عمل اورژانسم منتظرم تا بیارنش دوباره بازش کنیم صبح خیلی با حال بود سال بالایی ها رفته بودن کنسرت همرویید یعنی جراحی زنده رو ببینن ما هم خواستیم جیم بزنیم که رب العالمین نگذاشت گفت سال چهارت دست تنهاست ولی ما خیلی حال کردیم با سال بالایی آناستوموز کولون زدیم و را به را با نخ سیلک گره میزدیم و بالاخره یک احساس سال بالایی به ما دست داده بود که بیا و ببین
امروز که هیچ اتفاق خاصی نداشتیم امیری صبح اومد و یه مریض برست رو پانسمان کرد ما هم کمکش کردیم و بعدشم مریضا رو دیدیم و اومدیم پاویون لالا و تازه امروز یه فکری به سرمون زده بد جور شیطانی و اونم اینه که ما که ۵ اسفند که همین پنجشنبه باشه امتحان داریم بعدش همون روز هم کشیک اورژانسیم چه طوری میشه آیا ما رو از دادن امتحان معاف میکنن ..اگه این جوری بشه که خیلی حال میدهد
امروز صبح که سرهنگ امیری اومد و اول اورژانس رو دیدیم و بعدشم سرهنگ قبلی هم زنگ زد و خداحافظی کرد.بعدش رفتیم اتاق عمل و یه عمل آپاندیس داشتیم که کاوی اومد و خودش آموزشی رفت و خداییش ما حال کردیم.یه هرنی هم داشتیم با دو تا فیشر و دو تا هرنی نکته بامزه امروز این بود که یکی از بچه های اتاق عمل اومده بود میگفت این مریض هرنیه پرسیده منو دکتر فلانی (اسم منو گفته) عمل میکنه بنده خدا پرسیده بوده چطور ؟گفته ب.ده می خوام مطمئن شم آقای دکتر خودش عمل میکنه..مردیم از خنده فکرشو بکن من سال یکی چه کلاسی پیدا کردم.یه مریض هم داشتیم مشکوک به آپاندیسیت که من نظرم این بود که نیست ملی امیری گیر داده بود این هست آخرشم یارو گفت من بچم خوبه با رضایت شخصی بردش آخرای دیشب هم یه مریض اومده ود که رگ خودش رو زده بود نکته جالبش این بود که با اینکه شریان رادیال کاملا قطع شده بود به علت اسپاسم عروقی خونریزی نداشت و بردیمش اتاق عمل و اکسپلورش کردیم و شریان ها رو لیگیت کردیم چون خیلی دیستال قطع شده بود.امروزم برای اولین بار گزارش بخش رو ساعت ۵ و ۳۰ به سفارش سرهنگ جدید دادیم
امروز کشیکم ۳ تا مشاوره cv line داشتم یکیش رو گذاشتم یکیشون رفتم براش گرفته بودن و یکی دیگشون هم مرخص شده بود خیلی با مزس..یه مشاوره شالدون هم بود که با نگی رفتیم از ساب کلاوین گرفتیم من خواستم رگ بگیرم نشد نگی گرفت الانم تو اورژانس یه آپاندیس داریم و انسداد و یه آنوریسم شریانی
امروز مثلا خواستیم استراحت کنیم ظهر از سرهنگ اجازه گرفتیم که گزارش بخش رو تلفنی بگیم که پس از کسب اجازه شال و کلاه کردیم و رفتیم پیش امیر رضا بعد از ناهار یه چرتی زدیم و بعد که بیدار شدیم دیدیم به به یه شونصد تا miss call با پونصد تا message داریم که اولیش که مال محمد بود رو خوندم که نوشته بود از ICU دارن دنبالت می گردن مریضت expire شده ...خلاصه به اینترنم زنگ زدم که بره مدارکش رو بنویسه و خودمم برگشتم بیمارستان
دیروز اتفاق خاصی نیفتاد فقط آخر شب با عزیزان یعنی محمد و پاشا و اینترن پاشا رفتین اون سفره خونه که قبلا نوشته بودم و بازم سینی سنتی خوردیم
دیروز کشیک مرگی داشتیم آخرای شب یه یارو رو آورده بودن که یه چاقو زده بودن تو شیکمش دل و رودش ریخته بود بیرون بردیمش اتاق عمل معدش کتاب شده بود بعد تا 4 صبح ما مرتب برنج و سایر مواد غذایی ساکشن می کردیم تا خود 5 که من بیدار بودم بعدشم رفتیم اتاق عمل خودمون که اونم تا 2 طول کشید