روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

بازم cv line تو مریض HCV

امروز کشیکم تا الان یه دونه cv line گذاشتم که مریضش HCV داشت و اورژانسمون هم شلوغه یه آپاندیست اومده که تو اینا به درد ما می خوره یه آبسه پری آنال هم داریم بقیش ویزیته و انتقال به سرویس همیناست الانم تو جیبم یه مشاوره chest tube دارم با یه مشاوره cv line که باید برم انجامش بدم

بازم یه chest tube

امروز یه chest tube گذاشتیم و بعدشم افتادیم مثل خرس خوابیدیم محمد هم نشسته بود واسه یکی از بچه های رادیولوژی هی برنامه دانلود میکرد گفتم الانه که سازمان سیا بفرستن دنبالش بگن یه دیوونه افتاده تو اینترنت داره اینترنتو خالی میکنه بریم جلوشو بگیریم یعنی زندگیش شده پیدا کردن کرک برنامه ها ..اینم از رفیقای ما ...فردا هم که کشیکیم باز دوباره و روز از نو روزی از نو

ضد حال

کشیکم خوب بود یه chest tube فقط دارم که باید بزارمش حساب کنین خسته و مونده رفتم بگیرم بخوابم دیدیم کلیدام نیست دارم میمیرم از خواب ..مجبور شدم برگردم..خداییش آخر ضد حال بود دیشب دو تا عمل داشتیم یکی یه خانومه 19 ساله مبتلا به تالاسمی بود که به علت انسداد باز شد و یکی دیگه هم یه گانگرن فورنیه بود که با اورولوژی رفتیم دبریدمان من بودم و نگی

کشیکای عید

امروز کشیکم تا الان که یه مریض داشتم که مچ دستش با شیشه بریده شده نبضاش خوبه مشکل جراحی نداره صبحم بعدش از ژورنال کلاب با دوستان نشستیم کشیکای عید رو ریختیم مال من شد ۲۹ اسفند با روز اول و دوم عید یعنی ما سال تحویل اورژانسیم خیلی باحاله ..نه...

اولین پورتو کت

امروز که رفتیم اتاق عمل یه مریض کیسه صفرا داشتیم که بعلت مشکوک بودن به کنسر باز عمل شد و با احتمال خیلی قوی هم کنسر در میاد یه مریض دیگه هم داشتیم که اومده بود پورتوکت بزاره که من خودم برای بار اول بود که میدیدم بعدشم امروز سرهنگ سوهان آورده بود که با هم 3 تایی با نگی زدیم و امروزم که اینترن نداریمو به سلامتی فردا هم کشیک اورژانسیم تازشم امروز مشخص کردیم کهسال یکی ها بالاخره یه روز رو مشخص کنن که بشینیم کشیکای عید رو بریزیم

جوانی با درگیری شریان براکیال

امروز یه عمل سنگین داشتیم یه جوونی بود که درگیری شریان براکیال داشت صبح رفتیم گرافی هاشو ریپورت کردیم و بعدشم رفتیم سر عملش با رب العالمین و ما هم مثل دفعه قبل دیگه اجازه نگرفتیم دست هم نشستیم و رفتیم یه گوشه وایسادیم و عمل رو نیگاه کردیم البته وسطاش چند دفعه هی اینور اونورمون فرستادن ..امروز یه خانومی هم برای تعبیه پورتوکت اومده بود یه پسر داشت ازین مردان آهنین خلاصه تخت هم نداشتیم خیلی مصیبت بود حالی این پسرش کنیم که کار مادرش فردا انجام میشه امروزم که آنکال نگی بود حسابی خوابیدیم

سینی سنتی خوردیم

امروز که تا شب اتفاق خاصی نداشتیم شب با عمو پاشا رفتیم یه جایی یه رستوران سنتی تو آبان جنوبی یعنی بخوام آدرس بدم کریم خان بعد میرین تو آبان جنوبی کنار رستوران نایب اونجا به پیشنهاد پاشا یه سینی سنتی گرفتیم خیلی باحال بود تو این سینی هم کوبیده بود هم جوجه کباب بود هم سیب زمینی سرخ کرده بود هم دنده کباب بود کنارشم میرزاقاسمی و کشک بادمجون گذاشته بودن یعنی یه چیزی تو مایه های سوخت جت بود..دارم می ترکم

یه روز برفی

امروز صبح که اینترن ها اومدند و نمرشون رو گرفتن و فردا آخرین روزشونه به همشون 100 دادم.با سرهنگ مریضا رو دیدیم و بعدش من رفتم لپ تاپ سرهنگ رو درست کردم . براش آنتی ویروس ریختم و فلشش رو هم براش اسکن کردم از ICU هم زنگ زدن رفتیم گواهی فوت مریض رو نوشتیم بعدش رفتیم پاویون یه دفعه یه برف سنگین گرفت و ما تو همین برف رفتیم دیدن وکیل و بعدشم شب جهت ارائه گزارش برگشتیم و یه سر هم به لیلو مریض ICU زدیم و که آزمایشاتشم آماده نبود قرار شد بهمون اطلاع بدن و همین..

آنوریسم آئورت expire شد

امروز صبح که بیدار شدیم دیدیم سرهنگ پیامک زده 20 دقیقه دیگه تو بخش باش داشتیم ساعتش رو نیگا می کردیم که خودش زنگ زد و خلاصه 10 دقیقه بعد ما تو بخش بودیم مریضا رو دیدیم و لپ تاپ سرهنگ رو هم گرفتیم براش برنامه بریزیم و حدودای ساعت یک رفتیم ICU که مریض رو ببینیم جلوی چشممون کد خورد و یه احیا موفق کردیم و برگشتیم ساعت حدودای 3 بود که زنگ زدن گفتن مریض expire شده البته منظورم همون مریضه با آنوریسم آئورته خلاصه رفتیم مدارکشو نوشتیم و برگشتیم اون کی مریضمون تو ICU خوبه حالش 

اولین بار رفتیم پیوند کبد

نشسته بودیم تو پاویون که زنگ زدن گفتن سرهنگ باهات کار داره رفتیم اتاق عمل شاکی بود که چرا رفتی ..میگم آخه گفتن جا کمه ما هم رفتیم میگه نه تو نباید میرفتی کم مونده دیوونه بشم از دست این جماعت یکی میگه برو یکی میگه بمون ..خلاصه این وسطا مجبور شدیم ICU مریض رو هم جور کنیم و این وسطا هم 5000 تومن پول چایی هم از ما گرفتن تو این هاگیر واگیر سرهنگ و نگی هم یه مجادله ای داشتن سر این که سرهنگ گفته بود شرح عمل رو نگی مهر کنه نگی مهر نکرده بود بعدش ما رفتیم گفتیم ما خوره عمل هستیم چرا با ما اینکارو میکنن نتیجه این شد که به پیشنهاد سرهنگ ما رفتیم سر عمل پیوند کبد از یه مرگ مغزی خیلی باحال بود آخراش ما دست هم شستیم و با اساتید یه چنتا کاری رو هم به ما سپردن در کل با حال بود بعدشم رفتیم مریضای ICU  رو با سرهنگ و نگی دیدیم که یه چیزی گفتن شاخ درآوردم مریض آنوریسم آئورت رو بردن حموم تو حموم arrest تنفسی کرده بیچاره هنوز نصف سبیلش رو صورتش مونده بود انگار وقت نشده بود کامل اصلاح کنه در ضمن امروز از ما تقدیر هم شد با مهر معاون آموزشی بیمارستان دکتر امین