روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اتاق عمل جاش کمه

امروز صبح یه عمل بیشتر نداشتیم خواستیم بریم اتاق عمل که یه خانومی که قبلا ماستکتومی شده بود اومد و حسب الامر مقامالت بالا بعلت تجمع سروما در محل جراحی بردیم تخلیه کردیم و بعدش رفتیم اتاق عمل که وقتی از رب العالمین اجازه گرفتیم که سر عمل نظاره گر باشیم فرمودند جا کمه و ما نیز از اتاق عمل خارج شده و به سمت اینترنت روانه شدیم و الحمد لله امروزم که آف هستیم ..صبح هم اسکی رو دیدم گفتم این برنامه کشیکای عید چه جوریه که آب پاکی رو ریخت رو دستمون و گفت از صفر بپرس

اولین بیوپسی عضله + اولین لیپوم

اون کشیک کذایی زهر مارمون شد ته صبح یه مریض با آنوریسم آئورت اومد که ساعت ٨ صبح هم کد خورد و کار به جایی رسید که حین CPR کاوی هم اومد بالای سرش و گفت سریع بیاد اتاق عمل خلاصه سر عملشم دیدن اینکاره نیستن زنگ زدن جفری اومد کارو تموم کرد شب قبل هم

ادامه مطلب ...

اولین کات دان + تجاوز به دختر ۸ ساله

یک ساعت دیگه از کشیکم باقی مونده یه مریض معتاد دارم مشکوک به آنوریسم اینگویناله و یکی دیگه که به بازوش چاقو خورده و مشکلی نداره دیشب یه دختر ۸ ساله رو آورده بودن که بهش تجاوز شده بود بچه خیلی ترسیده یود و اجازه معاینه نمیداد در حد یه معاینه معمولی مشکل خاصی نداشت ولی قرار شد زیر بیهوشی معاینه بشه الحمدلله بزنم به تخته کشیک خوبی بود .راستی برای اولین بار هم یه کات دان دیدیم یه خانومی بود که تست های انعقادیش مختل بود و نگی اومد کات دانش کرد و آزاد هم اونجا بود برای سوند گذاری مریضش اومده بود و کسب فیض کرد

سوزن گیر سرهنگ

امروز کشیکیم صبح که رفتیم راند مریضا الحمدلله ۳ تا از مریضا پانسمانشون عوض نشده بود که کلی از سرهنگ خجالت کشیدیم  امروزم سرهنگ یه پنس سوزن گیر بهم داد تا تمرین کنم ..خداییش دمش گرم خیلی حال داد بعدش سرهنگ لپ تاپشو داد بهم که  برنامه آکروبات ریدر رو براش ریختم و بعدشم رفتیم درمانگاه که وسطاش چون اینترن هم نداشتیم و استاژرها هم رفته بودن امتحان بدن خسته شدیم و بعدشم که اومدیم پاوییون و تا حالا که خبر خاصی از اورژانس نیست امیدوارم آرامش قبل طوفان نباشه

استعلاجی برای مجید

عصری رفتم خونه وکیل گیتارمو گذاشتم اونجا بعدش مجید محبی اومد دنبالم رفتیم خونشون یه ناهاری زدیم بعدشم اومدیم سمت بیمارستان که به صورت بامزه ای دو دفعه اشتباه رفتیم ...
واسه مجید یه استعلاجی هم دادیم ارتوپدا نوشتن و رفتیم برای گزارش بخش و بعدشم اتفاق خاصی نیفتاد

آنکالیم

امروز صبح که رفتیم ژورنال سرهنگ یه مقاله داشت بعدشم یه مریض اسکیزوفرن رو معرفی کرد که قاشق چنگال قورت میداد آخراش هم ما پیچوندیم و رفتیم بخش یه سر زدیم و تا رسیدن اساتید به بخش یه کم اینترنت بازی کردیم بعد از راند هم مجید محبی زنگ زد قرار شد اگه وقت کردم برم ببینمش امروزم که بنده آنکال هستم و ببینیم چی میشه...

کلاس سونو

صبح تشریف بردیم کلاس سونوی fast که اتند محترم طب اورژانس اومد درس داد بعدش با دوستان رفتیم یه تخم مرغی زدیم و اومدیم بیمارستان و رفتیم اتاق عمل وسطاش زنگ زدن از بخش گفتن مریض اسپلنکتومی خونریزی داره اومدیم دیدیم این درن کاروگیتش یه کم خیس شده بعد کلی شاکی شدم نرسش میگه بدکاری کردیم از اتاق عمل آفت کردیم ..دیدم بدم نمیگه گفتم لااقل یه چایی بدین بخوریم گفتن بشین که تو راهه

به دنبال نخود سیاه

امروز رفتیم اتاق عمل دم به دقیقه ما رو میفرستادن اینور به اونور یعنی یه عمل درست و حسابی ما ندیدیم یه مریض هم تو بخش داریم به اسم لیلون این دیسترس تنفسی داره خوب هم نمیشه مریض طولیه یه مریض دیگه هم داشتیم امروز عمل شد که اسمش کبوتره خیلی بامزس امروز جراحی شد کنسر مری هستش وقتی شکمش باز شد دیدیم کبدش متاستاز داره عمل که تموم شد با نگی رفتیم اورژانس یه مشاوره دبریدمان دیدیم و نت گذاشتیم ..

آموزش سوچور

شنبه کشیک بودیم یه مریض با پرفوری شن GI اومده بود که بردیمش اتاق عمل و بلفاک رو هم بردیم شستیمش الحمد لله کسی هم تا صبح ما رو بیدار نکرد یکشنبه ولی دهنمون سرویس شد از 8 صبح تا 6 بعدازظهر تو اتاق عمل بودیم نکته بامزش این بود من با نگی سر یه مریض بودم داشتم پوست دور ناف رو far and near میزدم که کاوی اومد گفت بده من یادت بدم بعد یه سوچور زد یه چیزی تو مایه های پلکان برای مریض درست شد خداییش خیلی خودمو نیگر داشتم نخندم امروزم که رفتیم اتاق عمل تا لباس پوشیدیم گفتن برو دنبال سونو و اکو مریض ..خلاصه انداختنمون بیرون

فیلم میبینیم

دیشب با حضور محمد و پاشا شروع کردیم فیلم نیگا کردن یه فیلم دیدیم به اسم Teeth که در مورد یه دختری بود که متوجه میشه داخل دستگاه تناسلیش دندون داره و مشکلاتی با این قضیه پیدا میکنه که یک فیلم کمیک رو بوجود میاره در کل اصلا سروته نداشت ..در ضمن دکتر پاشا باز ما رو خجالت زده کردن و با شیرینی و سالاد اولویه مهمونی داد بعد از فیلم هم نشستیم کار مهران مدیری رو نیگاه کردیم که در مورد ماهواره ها ساخته بود خیلی بانمک بود کلی با بچه ها خندیدیم امروزم که جمعه و تعطیل بود رفتیم یه سر به بخش زدیم و کار خاصی نبود تا بعد....