دیشب یه مریض قلبی تو اورژانس یک بود با پلورال افیوژن اگزوداتیو که chest tube می خواست وقتی دیدمش مریض نمیتونست بخوابه و دیدم سخته زنگ زدم به نگی بعد از اتاق عمل اومد کمک و مریض در حالت نشسته براش گذاشتم اولش طبی ها اتندشون اومد گفت من مریض رو sedate میکنم تا راحت باشین که یه دفعه مریض سیانوز شد و تا دوباره برش گردونن ما دست به بغل اینا رو نیگاه می کردیم ...
دیشب یه خانوم حامله مشکوک به آپاندیسیت که 36 هفته بود آوردن اورژانس سونوش نرمال بود ولی چون نمیشد برای زن حامله دس دس کرد با زنانی ها رفتیم اتاق عمل اونا سکشن کردن و ما جراحی آپاندکتومی که البته منفی درومد سر بستری شدن و تشکیل پرونده این هم پوست ما کنده شد امروز هم جمعه و تعطیل امیدوارم بشه استراحت خوبی کرد
دیشب که رفتیم آف و به دیدن جناب امیر رضا خان گذشت.صبح هم اومدیم بخش که سرهنگ تا ٧ و ١٠ دقیقه نبود خواستیم بریم که اومد و بخش رو راند کرد و شاکی هم شد که چرا نگی نیومده و طبق معمول هم توصیه به اینکه تخت ها رو حواستون باشه
دیشب خیلی شب بدی بود درست موقعی که می خواستم بخوابم گفتن یه مریض رو به جراحی انتقال زدن مریض یه جونی بود که با چاقو به پهلوش زده بودن بعد عزیزان طب اورژانس خودشون مریض رو بررسی کردن و زخمش رو هم بخیه زده بودن بعد که سی تی مریض رو دیدن و هوا رو تو شکمش دیدن بعد انتقال زدن به سرویس خلاصه مریض رو رفتیم دیدم تو آورژانس داشتن باقالی پلو میخوردن که با هزار بد بختی راضیش کردیم نخوره ازون ور هم سرهنگ گفت عکسش رو صفر ببینه که بعدش مجبور شدیم انماش کنیم که من دفعه اولم بود اینکارو می کردم به این صورت که یه سوند فولی گذاشتیم تو آنال و بعد بادکنکش رو باد کردیم و در نهایت هم ماده حاجب زدیم تو رکتومش و مریض رفت عکس شکم به صورت خوابیده گرفت و نیم ساعت بعد هم یه عکس دیگه گرفت خلاصه بی خوابی کشیدیم توپ امروز هم که نگی قراره کشیک وایسه و من مرخصم
دیروز کشیک اکتیو بودم و برای اولین بار یه cv line رو به تنهایی و بدون کمک گذاشتم بعدشم که عکس سینه مریض رو دیدم خیلی حال کردم البته دو تا مشاوره داشتم که اولیش رو که گفتم دومیش هم وقتی رفتم بالای سر مریض دیدم یه آنژیوکت صورتی ازش گرفتن و یه جورایی ضایع شدیم ..نکته قابل ذکر اینه که وقتی مشاوره رو آوردم نگی گفت اینا مال سال یکه برو انجامش بده ..خیلی ریلکس...
امروز روز عید غدیره و ما هم امروز بی اینترن کشیک بودیم هیچ اتفاق خاصی نیفتاده تا الان همه چی امن و امانه
اگه خاطرتون باشه تو این پست نوشتم که یه سری همراه مریض چه جوری با ما بر خورد کردند روز قبل یکی ازین همراها اومد پیش من عذرخواهی بهش گفتم رفتارتون اصلاً خوب نبود و شما به جای تشکر از پرسنل بهشون توهین کردین و می تونستین با یه دسستتون درد نکنه حداقل یه تشکر خشک و خالی بکنین که جون مریضتون رو نجات دادند ...
خلاصه امروز که اومدم دیدم همون همراه مریض با یکی دیگه دو جعبه شیرینی آوردن و خلاصه به بهانه عید به پرسنل دادن بعدشم یکی دیگه از راه رسید با یه کارتون به چه گندگی از من گرفته تا همه پرستارا یه چای ساز هدیه داد ..من که غافل گیر شده بودم (چون اصلاً بهشون نمیومد ازین کارا بکنن) گفتم دستتون درد نکنه ولی من نیازی به چای ساز ندارم بعد دیدم یارو گیر داد خوب من براتون یه چیز دیگه میگیرم بعد که دیدم نه انگار خیلی تمایل داره یه هدیه بده گفتم نه منظورم اینه چرا زحمت کشیدین و ...
خلاصه اینم کادوی سوم ..اولیش یه کارت هدیه 30 تومنی بود دومی یه اسپری بود اینم سومی تو دو ماه بد نبوده
اولین آف در آذر رو اومدم خونه پسر عمه...جالب اینه کسی تا الان زنگ نزده بهم البته یه بیمار مشترک با سرویس قلب داشتیم که دادیم بره تو سرویس قلب بخش هم که خوب بود
همراه مریضی که دیشب بخش رو بهم ریخته بود امشب اومد عذرخواهی و گفت من تقصیری ندارم پرستار به من کم محلی کرده بعدشم گفت آقای دکتر یکیشون پشت سر شما یه حرفایی زد دیدم بهتره از همکار دفاع کنم لذا نگذاشتم حرفشو بزنه و ....
امیدوارم این مریض mental retard که بعلت ولولوس سیگموییدشو برداشتن به سلامت از بخش بره
دیروز مریض MR ما که ولولوس داشت و الان اومده بخش به خاطر جمع شدن کلات تو تراکش نزدیک بود expire بشه که سریع به دادش رسیدیم حالا این وسط یه سری همراه داره که دارن به زمین و زمان فحش میدن بعدشم که من رفتم با نگهبان و نیروی انتظامی هم درگیر شده بودند.....
امروز یه دفعه دیدیم استاد رب و استاد طول یه دفعه اومدن بخش و منو صدا کردند گفتن بریم راند نزدیک بود قبض روح بشم از شانسم مریضا رو میشناختم که وسطای راند هم سرهنگ رسید و نجاتمون داد...به سرهنگ گفتم اجازه اومدن من به اتاق عمل رو بگیره که بعدش خبر رسید رب موافقت کرده ولی کاوی مخالفت کرده
امروز رزیدنتای سال دویی هم عوض شدن و به جای سرگرد خانوم دکتر نگی اومده