-
یه روز داغون کننده
یکشنبه 21 اسفند 1390 01:37
امروز که دیگه نمیشه گفت دیروز کلا ما نقش این کارگرهای افغانی رو داشتیم بازی میکردیم . یک(yak بخوانید) پدری از ما درومد که وقتی ساعت 4 اومدیم افتادیم تا ساعت 8-9 مثل جنازه افتاده بودیم . خدا از سر تقصیراتشون نگذره همه مریضا رو باید تو این هفته عمل کنیم . ای خدااا . امروز سر یه عمل اسپلنکتومی بودم و یه مریض با...
-
امتحان هم دادیم
پنجشنبه 18 اسفند 1390 09:30
الان از امتحان داریم بر میگردیم موقع رفتن 5 نفر چپیدیم تو ماشین پاشا موقع برگشتن هم انگار نه انگار بهش محل نذاشتیم باز 5 تایی دیدیم کیوون داره میره چپیدیم تو ماشینش . پاشا داد میزد ای آدم فروشا . بعد ما همه نیشمون باز بود . شیشه رو هم ندادیم پایین که اصلا ..ازینا... امتحان هم که کلا نمی دونم چیکار کردم جرات تصحیح...
-
بازم امتحان
چهارشنبه 17 اسفند 1390 20:19
جونم براتون بگه که امروز چیف ما مریض احوال بود و کلا اعصاب مصاب نداشت ما هم آسه میرفتیم که شاخ نخوریم . کلا عمل ها خلاصه شد به یه کله سیستکتومی و بشور بساب ( دبریدمان ) مامان اتاق عمل هم یه سری از دست ما ناراحت شد که رفتیم از دلش درآوردیم . کلا روز مزخرفیه. البته علت اصلیش اینه که فردا امتحان دارم
-
شریان ligate شد
سهشنبه 16 اسفند 1390 17:14
امروز کشیک اورژانسم صبح که با استاد لاپاروسکوپی رفتیم درمانگاه بعدشم ما مرخصی قبل از موعد گرفتیم و بسیار خوش به حالمان شد . 1 ساعت پیش یه خانوم رو آوردن که موقع خونه تکونی دستش رفته بود تو شیشه و شریان اولنارش قطع شده بود من که دیدمش با فشار سنج خونریزیش رو کنترل کرده بودن . زخمش رو که باز کردیم تا معاینش کنم خون جت...
-
اولین تراکئوستومی
دوشنبه 15 اسفند 1390 18:53
امروز برای اولین بار یه عمل تراکئوستومی دیدم و کمک استاد هم بودم خیلی حال انگیز بود البته قبلش ما رو فرستادن تومور بورد که انقدر آدم کت و کلفت اونجا بود هیشکی ما رو تحویل نگرفت شانس آوردم استاد قبلیم اونجا بود و گفت ایشون هم می خواد مریض معرفی کنه و الا همه داشتن میرفتن
-
شکم وا میکنیم دس تنها
یکشنبه 14 اسفند 1390 21:32
امروز برای اولین بار یه توده دیستال پانکراس دیدم که به طحال هم چسبیده بود . اخر هم طحالش برداشته شد . بیمار یه خانم ناشنوا بود که خیلی هم مظلوم بود و همه هم هواشو داشتن . من سر این عمل بودم که استاد اومد سر عمل چون قبلش سر یه عمل لاپاروسکوپی رفته بود که انگار کیسه صفرا پاره شده بود و سنگاش ریخته بود تو شکم و استاد...
-
آموزش آپاندیسیت
شنبه 13 اسفند 1390 20:39
5 شنبه گذشته یه مریض آپاندیسیت داشتیم که افغانی بودش و اولین عملی بود که من آموزش به سال یکی مون می دادم . خیلی با حال بود . امروز یه مریضی داشتیم کنسر معده و از آشناهای استاد بود و ته عمل هم ما برای اطمینان خودمون آنکال وایسادیم تا هوای مریضه رو داشته باشیم . تا الانم که الحمد لله خوبه یه مریض رو هم استاد گفت بریم با...
-
یه آپاندیسیت با یه پپتیک اولسر پرفوره
چهارشنبه 10 اسفند 1390 20:10
دیشب یه مریض آپاندکتومی داشتم . غریب و تنها رفتم عملش کردم . بعدش یه پپتیک اولسر پرفوره داشتم که ممل اومد کمکم. ولی خیلی بد حال بود . هنوزم بد حاله .سال یک محترم هم براش CV line گذاشته بود که نوموتوراکس هم کرده بود . تا 4 و 30 بیدار بودیم بعدشم امروز رفتمیم امتحان osce که رو دور بدشانسی بودم تروما وقت کم آوردم . خیلی...
-
آهنگر بدبخت
دوشنبه 8 اسفند 1390 22:07
امروز خیلی روز بدی بود دیر رسیدم به بیمارستان بعد از جلسه مورنینگ رفتم اتاق عمل این سال یکی خیر ندیده مریض یه استاد دیگه رو به جای استاد امروز فرستاده بود اتاق عمل استاد هم گُل به شما و ... به بنده و سایرین بالاخره ما معنی دقیق " گنه کرد در بلخ آهنگری" رو فهمیدیم . خلاصه یه عود سارکوم داشتیم که استخوان کتف...
-
جانمان دارد در می آید
یکشنبه 7 اسفند 1390 16:05
دو سه روزیه رو دور بد شانسی هستم . روز 5 شنبه که آمکال وایسادم . کلی پدرو درومد . بعدشم روز جمعه که کشیک اورژانس بودیم از صبح ما رو با یه مشاوره اطفال بیدار کردن . مریض بخشمون هم انسدادپیدا کرده بود همراهاش رضایت به عمل نمی دادن . وقتی هم میگفتیم امضا بدین نمی دادن . با چیف و ممل دعواشون شد . نیروی انتظامی اومد یه...
-
بی مسئولیت
پنجشنبه 4 اسفند 1390 22:15
امروز آنکال بخش بودم صبح کلی به این سال یکی دودر سفارش کردم پانسمان مریض رو عوض کن 10 بار بیشتر بهش گفتم تا دیگه آخر گفت ظهر عوض میکنم . ساعت 4 شد از آی سی یو زنگ زدن میگن هنوز پانسمان مریض عوض نشده . بهش زنگ زدم بر نداشته اس ام اس زدم جواب داده تا 6 حتما عوض میکنم الان (ساعت 22) دوباره زنگ زدن میگن هنوز نرفته . نیم...
-
سال 4ی می خوام بکشمت
چهارشنبه 3 اسفند 1390 19:26
صبح که رفتیم اتاق عمل باز گفتن مریضاتونو نمی خوابونیم اتاق هم یکی بهمون دادن . تازه به استاد هم زنگ زدیم هیچ اتفاقی نیفتاد . بعد نمی دونم چی شد که همه عمل هامون انجام شد . امرزو یه شرکتی یه وسیله رو بهمون سر عمل معرفی کرد . یه مریضی داشتیم که شکمش بسته نشده بود و به قولی دل و ر.ده هاش بیرون بود و اینا اومدن با یه سری...
-
اولین کت دان نوزاد
سهشنبه 2 اسفند 1390 21:54
امشب رفتم پیش پارسا دو تا کت دان بچه انجام دادم دفعه اولمم بود خداییش پارسا خیلی حال داد و گفت خودم برم . جالبه بلافاصله هم رگه رو پیدا کردم ولی نتونستم وایر رو رد کنم که پارسا خودش رفت . رفتم بخش رو دیدم یه مریضمون تنگی نفس داشت . استاد صبح اومد دیدش گفت یه مشاوره ریه براش بزارین شب گفتم یه سری به بخش بزنم مشاوره رو...
-
اولین ناخن کشی دس تنها
دوشنبه 1 اسفند 1390 19:25
امروز کلا 2 تا عمل گنده داشتیم یه رکتوپکسی بود که ما خودمونم دفعه اول بود میدیدیم . یه مریض دیگه هم داشتیم که توده برست بود با لنف نود دایسکشن آگزیلا . یه مریض دیگه هم نقلی کشیدین ناخن بود که این مشکلش این بود که بی حس نمیشد 15 سی سی لیدوکائین زده بودیم باز نعره میزد بنده خدا . آخر هم مجبور شدیم به صورت IV sedation...
-
بد شانسی آوردم
یکشنبه 30 بهمن 1390 20:59
صبح که رفتیم بخش استاد از دستمون شاکی بود که من که بهتون گفتم واسه این مریض ( انسدادی ) سوند بزارین چرا نزاشتین . حالا ما دمغ که بابا جون اینا رو به سال یک گفتی به ما که نگفتی . خلاصه رفتیم اتاق عمل چیف ما رو می خوان مجبور کنن کشیک اضافه وایسه به جای یکی دیگه از سال 4ی ها اینم قاطی کرده بود اصلا نمیشد دم پرش رفت...
-
اولین واریس مستقل
شنبه 29 بهمن 1390 23:07
امروز یه عمل کاملا مستقل واریس رو انجام دادم و سر عمل هم کلی به سال یک حال دادیم و کلی از کارا رو به ایشون محول کردیم البته همچین عمل خاصی هم نیست ولی عملایی که آدم تنها عمل میکنه خیلی دلچسبه و به نظرش بزرگ میاد . یه عود سارکوم اندام تحتانی و یه عود کانسر تیروئید رو هم با استاد انجام دادیم . ولی تا ساعت 3 عملا طول کشید
-
این ولن تاین ذلیل شده
چهارشنبه 26 بهمن 1390 19:05
دیشب یک پدری از ما درومد که بیا و ببین . ملت داشتن واسه ولنتاین عشق و حال میکردن ما بدبختا تا ۳ صبح اتاق عمل بودیم اونم چی یه مریض با اختلال انعقادی ۱۴ ساله و با انسداد کامل خیلی خفن بود و عملش هم یه چیزی تو مایه های تخلیه چاه . ازون ور هم یه مریض تو آی سی یو داشتیم که استاد ما رو فیکس کرده بود بالا سرش . هی را به را...
-
اولین کت دان .ناموفق
سهشنبه 25 بهمن 1390 17:54
صبح رفتیم درمانگاه خبر خاصی نبود تا اینکه استاد به خانم دکتر چیف زنگ زدن که بیا درمانگاه من اونم گفت یکی از شما ها هم بیاین با من من رفتم مریضا رو سریع دیدم و تموم شد . موقع برگشتن رفتیم با ممل که یه کت دان انجام بدیم آخه من تا حالا انجام ندادم . خیلی مسخرس البته علتشم اینه که همه رو cv line میزاریم . خلاصه مریض ازین...
-
اولین لاپاروسکوپی
دوشنبه 24 بهمن 1390 20:49
دیروز ما برای اولین بار یه قسمت هایی از کیسه صفرای لاپاروسکوپی رو انجام دادیم و استاد هم رضایت مندانه ما رو بنگریست و کلا داشتیم با قضیه حال میکردیم که ندا آمد شما باید شیرینی بدی ما هم که کلا های بودیم گفتیم بگین اصلا اینجا شیرینی فروشی بزنن . نتیجه این شد که زنگ زدن از فلان جا آباد با پیک موتوری شیرینی آوردن . 16...
-
اولین circumcision
چهارشنبه 19 بهمن 1390 19:54
امروز اول از همه رفتیم اون گرافتی رو که زده بودیم رو نگاه کردم استاد هم دید و خیلی خوب شده بود کلی ذوق کردم . بعدش به من گفتن برو اتاق عمل وقتی رفتم دیدم تکنسین بیهوشی با اشاره و چشم و ابرو استاد بیهوشی رو نشون میده و میگه عملتون کنسله . بعد دیدم این اتند بیهوشی کارد بهش بزنین خونش در نمیاد . که چی ؟ واسه من مشاوره...
-
حلیم زدیم
سهشنبه 18 بهمن 1390 17:31
صبح دیر بیدار شدم و دیدم چیف محترم اس زده که کجایی . ضمن ابراز شرمندگی و ازین حرفا جواب دادم مثل بنز دارم میام بیمارستان . وفتی رسیدیم بیمارستان دیدم ممل نیشش بازه . گفتیم چه خبره که فرمودند قراره سال یکیمون بره حلیم بگیره . جاتون خالی گروه جراحی مثل این از قحطی برگشته ها ریختیم سرش . بعدش با ماشین چیف رفتیم درمونگاه...
-
ناخن کشیدم
دوشنبه 17 بهمن 1390 18:40
امروز 4 تا عمل داشتیم . اولیش تیروئید بود . که از دیشب خودم تو لیست عمل گذاشته بودم و حواسم نبود اشتباهی برای استاد سونوش رو خوندم که صبح استاد گوش ما رو به ملایمت و مهربانانه کشید که پسر گولوم حواست کجاست رو حساب حرف تو من با این مریض حرف زدم که ما بسی شرمنده شدیم . دو تا هم کیسه صفرا عمل شد که دومیش خیلی خفن بود /...
-
چیف مریض احوال
یکشنبه 16 بهمن 1390 17:16
امروز چیف محترم ما مریض احوال بودن تشریف نیاوردن . لذا بنده و ممل خیلی حال بردیم ازین اتفاق چرا که یه دفعه ما شدیم سال 4 و در کنار استاد عمل میکردیم . من یه کانسر کولون رو با استاد عمل کردم و ممل هم برای اولین بار کیسه صفرای لاپاروسکوپی . امشبم آنکال وایسادم به جای سال1 و امروز اینترن های جدیدمون هم اومدن
-
اولین گرافت رو زدم
شنبه 15 بهمن 1390 21:53
انقدر خسته ام که درست کیبرد رو نمیبینم . صبح که رفتم اتاق عمل کلا 1 ساعت خوابیده بودم . اول یه مریض سارکوم داشتیم که منتال هم بود بنده خدا و تو ناحیه گلوتئالش یه توده بود اندازه هندونه . کلی به خون و خونریزی افتاد . داشتم وسط عمل می خوابیدم . یعنی رسما وقتی کسی حواسش بهم نبود و کمک منو نمی خواست چرت های چند ثانیه ای...
-
می خواهند سر ما جای دیگری باشد
شنبه 15 بهمن 1390 05:41
الان دارم از همون مشاوره ای که تو پست قبلی نوشتم میام . یه داستانی داشتیم با این مشاوره دوستان داخلی . از مشاوره ما خوششون نیومد و پیغوم پسغوم دادن که چرا اینا رو نوشتین ..حالا ما چی نوشته بودیم نوشتیم که چرا دیر کارای مریض رو انجام دادین و اینکه مریض پول نداره دلیل نمیشه کاراش عقب بیفته زحمت بکشین با مدیر فنی...
-
اینترن جو زده
جمعه 14 بهمن 1390 22:30
پاشا ظهر بهم زنگ زد گفت یه مریض عملی داره و نمی تونه بیاد من به جاش رفتم اتاق عمل . یه مریض کوله سیستیت بود که علائمش پا برجا مونده بود و تب و درد و ... با سال یکی پاشا رفتم چیف ما هم طبق معمول هی خودش عمل میکرد هی من نمیزاشتم خلاصه اوضاعی بود . یه مریض مشاوره هم داشتم بخش ریه که کلی order براش گذاشتم بعد 5 ساعت...
-
مردم آزار
جمعه 14 بهمن 1390 09:43
بعد از برد شیرین سرخ های پایتخت و جشن و شادی بازی به روش خودمون با خودم گفتم صبح که مشاوره نمیزارن سر صبح(امروز کشیکم قسمت مشاوره ) بزار دیر بریم بیمارستان . خلاصه در خواب ناز بودیم که کله سحر زنگ زده میگه یه مشاوره اورژانس داریم میگم چیه 20 دقیقه متن مشاوره رو خونده خط آخرش اینه . در صورت صلاحدید شما بیمار به...
-
روزی که می تونست خوب باشه
چهارشنبه 12 بهمن 1390 23:32
-
دیر رسیدم
سهشنبه 11 بهمن 1390 13:43
دیشب رفته بودم خونه یکی از آشنایان بعدش دیر شده بود حال نکردم برم خونه همونجا خوابیدم . دیر بیدار شدم . با هزار بدبختی تو این ترافیک خودمو رسوندم بیمارستان ساعت ۹ استاد زنگ زد به گوشیم که از چند تا از مریضا ازم سوال کنه . که ما فقط شرمندگی مونو ابراز کردیم و قرار شد من ببینمشون و سریع اطلاع بدم نتیجه این شد که همش...
-
هرنی در یک روز بد
دوشنبه 10 بهمن 1390 21:27
یه سری جامونده هاد ارم که باید بنویسم جمعه: گیر داده بودن که من برگردم بیمارستان یه عمل داریم بعدشم خودشون ۴ نفر بودن من بدبخت رو می خواستن بکشونن بیمارستان . که ختم به خیر شد شنبه : قرار بود ما یه سی دی uptodate رو به استاد بدیم که یادمون رفت بعدش فهمیدیم کلی خجالت زده شدیم یکشنبه : کلا خنده بازار بود اولا که من یه...