-
اُملت صبحگاهی
پنجشنبه 25 خرداد 1391 10:11
دیروز کشیک خوبی بود یه آپاندیسیت داشتیم که ما وایسادیم بالا سر سال یکی عمل کرد . صبحم رفتیم یه مشاوره نوزادان جواب دادیم . رفتیم بخش و رفتیم ژورنالو . اُملتو . . .
-
وقتی پررو میشویم
چهارشنبه 24 خرداد 1391 22:40
امروز روز جالبناکی بود . با اعتماد کامل و پرروئی هر چه تمام تر برگشتیم به استاد استادان جراحی پلاستیک فخر زمان گفتیم استاد رومون به دیوار میشه شما یه هرنی (فتق) عمل کنین ما ببینیم .لازم به ذکر است این عمل واسه سال 1 و اولای 2 جذابیت داره . حالا شما فک کن ...این بنده خدا هم دید ما پر رو تر ازین حرفاییم وایساد با لبخندی...
-
مثلاً تعطیل . . .
سهشنبه 23 خرداد 1391 19:47
امروز مثلا ما یه دونه مریض واسه عمل داشتیم و عمل اصلیمون به خاطر مشکلات قلبی بیمار لغو شده بود . صبح رفتم ویزیت دیدم مریضی که تنها مریض لیست عملمون بوده نشسته داره سیر صبحونه می خوره میگم آقا مگه نگفتن که نباید چیزی بخوری . میفرمایند که من هنوز از نظر روحی آمادگی عمل ندارم ..خداییش من از دست این جماعت چه کنم..خدایا...
-
دو روز خسته کننده
دوشنبه 22 خرداد 1391 21:51
از یکشنبه شروع می کنم که من شب قبلش کشیک بودم و کشیک خوبی داشتم تا اینکه دیدیم صبح یکی زنگ زد تو خواب و بیداری گوشی رو برداشتم دیدم که یکی از پشت گوشی گفت من خانم فلانی ( منشی معاونت آموزشی ) هستم شما نمی خوای بیای دفاع پروپورالت .منو میگی مثل فنر پریدم با عجله لباس پوشیدم و با صورت نشسته دویدم سمت جلسه . تا رسیدم...
-
یه روز کلاً خراب
شنبه 20 خرداد 1391 21:27
امروز اول صبح تو جلسه یه خانم دکتر جراح رو معرفی کردن که خودش سرطان سینه گرفته بود . بعدشم ممل بنده خدا مجبور شده بود بره سر عمل فامیلش که اصلا هم عمل خوبی نبوده خیلی حالش بد بود قرار بود رضا بیاد جاش که براش مشکلی پیش اومده بود منم نمی دونستم ..رفتم خیر سرمون معده عمل کنیم گفتن شما نوبتته بری درمانکاه امروزم 4 تا...
-
زور نگین ن ن ن
پنجشنبه 18 خرداد 1391 21:13
دیروز کشیک اورژانس بودم و حقیقتا بسیار حالمون گرفته شد اول از همه که تا ساعت 12 شب خبری نبود ساعت 12 رفتیم اتاق عمل تا 3 صبح بیدار بودیم آخرشم همراه مریض رضایت به عمل نداد و رفتیم بخوابیم خیر سرمون بخوابیم دوباره 6 صبح زنگ زدن مریض داریم رفتم اتاق عمل باز تا 6 و 40 دقیقه نشستم دیدم خبری نشد زنگ زدم به سال یک میگم پس...
-
اولین روز بعد از مرخصی
سهشنبه 16 خرداد 1391 14:47
امروز بعد از اتمام مرخصی رفتیم سر عمل یه دونه مریض ماستکتومی داشتیم و یه دونه هم scc روی پیشونی که از پاش گرافت برداشتیم .خیلی عملش تمیز تموم شد . ساعت 12 هم همه چی تموم بود و کلاً روز خوبی بود
-
رفتیم مرخصی
چهارشنبه 10 خرداد 1391 20:22
با عرض سلام و خواسته نباشید لازم به ذکر است درین مکان تا ۳ شنبه هفته بعد پستی نوشته نخواهد شد . رزیدنت مورد نظر در دسترس نمی باشد و در مرخصیسی
-
مریض فئو
سهشنبه 9 خرداد 1391 00:10
امروز خیلی ستم بود یه مریض کانسر معده داشتیم که این خانم دکتر هم بخشیم گیر داد من باید عملش کنم منم مظلوووووم . بعد دیدم فرشته مهربون اکارتور میکشید خانم عمل میکرد یَک حرصم درومده بود مثلا منم اسمش هست که 3 تا معده عمل کردم حالا هر سِری تا شکم رو باز می کردیم استاد با فلو بقیشو میرفتن ..دو سه بار رفتم نزدیکش در گوشش...
-
اولین ارکیکتومی
یکشنبه 7 خرداد 1391 23:22
امروز که رفتیم اتاق عمل ما رفتیم با "فرشته مهربون" سر یه لامپکتومی با دایسکشن آگزیلا که خداییش بنده خدا در نهایت تحمل به من آموزش می داد . بعدش هم یه عمل ارکیکتومی ( برداشتن بیضه ) داشتم که برای بار اولم بود . بعدش هم یه تعبیه پورت داشتم که برای بار اول خیلی از کاراش رو خودم کردم . بعدشم که استاد آخر وفتیان...
-
2 تا سال دو
شنبه 6 خرداد 1391 22:06
امروز که ما رفتیم درمانگاه استاد جراح پلاستیک وسطاش با یکی از این رزیدنتای داخلی که مریض واسمون فرستاده بود دیالوگ خصمانه ای داشتیم . وسطاش همون مریضه که گفتم توده بیضه داشت بهم زنگ زد و گفت داره میاد بستری شه . بعدش رفتم اتاق عمل یه مریض عود کانسر برست داشتیم که الپتیکال همون توده هه رو در آوردیم فرستادیم پاتولوژی ....
-
مریض 200 کیلویی
جمعه 5 خرداد 1391 17:47
4شنبه قبلی یه مریض آپاندیسیت داشتیم خدا نصیب گرگ بیابونش بکنه 200 کیلو بود بعدش یه آپاندیسیت هم داشت تا ناف کبدش رفته بود . یعنی دیگه کم مونده بود بشینم گریه کنم . این زنانی ها هم که دستشون درد نکنه پشت سر هم مشاوره . 4 و 30 دقیقه صبح خوابیدیم تا 6 و 30 بعدش رفتیم ژورنال و مقاله ارائه کردیم که اونم بماند که چقدر گند...
-
مشاوره های الکی
چهارشنبه 3 خرداد 1391 17:39
امروز کشیک اورژانسم صبح رفتیم اتاق عمل یه تخلیه هماتوم داشتیم با استاد جراح پلاستیک و فلوی محترم "دکتر شیر" بعدشم یه SCC اسکالپ بود که رو تخت رضایت به عمل نداد . بعدشم ما رفتیم درمانگاه مریض دیدیم بعدشم که می خواستیم سونو بشیم هیش کی ما رو تحویل نگرفت بعدشم اومدیم هی مشاوره داریم جواب میدیم بعدشم مشاوره های...
-
استاد با حال به این میگن
چهارشنبه 3 خرداد 1391 00:05
صبح که بیدار شدم فقط تو این فکر بودم که با این لاگ بوک خالی چه خاکی به سرم بریزم . از فلوی محترم اجازه گرفتیم و رفتیم دنبال "استاد خوشنویس" قبلش رفتیم اتاق عمل و بخش قبلی . یه کم چیز میز تو لاگ بوک نوشتیم بعدش رفتیم درمانگاه و رسیدیم خدمت "استاد خوشنویس" و با کمال پرروئی از 10 تا 5 تاش رو به اسم...
-
داریم می می ریم
دوشنبه 1 خرداد 1391 21:33
رسماً دارم می میرم . ساعت 7 و 30 از اتاق عمل آف شدم ...صبح یه مریض هیسترکتومی اووفرکتوی داشتیم که با استاد مهربونه (بهتره بهش بگم فرشته مهربون)عمل کردیم دو تایی بودیم خیلی حال داد اول لاپاروسکوپی رفتیم بعدش یه جاهایی دیگه خیلی خفن شد بازش کردیم . بعد من رفتم با همین استاد یه پورت بزاریم که خیلی بد در اومد و اصلا...
-
لاگ بوک
یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 00:44
دیروز تا ساعت 7 بازم ما تو اتاق عمل بودیم سهم بنده یه مریض کانسر معده بود که تا ما یه تیکشو رفتیم کار به جاهاب باریک رسید و استاد گفتن شما بزن خاکی خودش اومد تو عمل و بعدشم که فلوی محترم و ما کلا سماق می مکیدیم . یه ماستکتومی هم داشتیم که حالا اینو خداییش همشو من رفتم آخرشم مصل بدبختا پوست می دوختیم تموم نمی شد لامصب...
-
بزارین بخوابم لامصبا
جمعه 29 اردیبهشت 1391 10:29
صبح ساعت 4 ما رو بیدار کردن که مریض arrest کرده . ما هم بدو رفتیم بالا سر مریض ولی بعد از 40 دقیقه مریض expire شد . ما هم دست از پا دراز تر شروع کردیم به رفتن دیدیم سال یک بی هوشی شاکی داره میگه وقتی شما رزیدنت مقیم بی هوشی دارین چرا دوباره به سال یک زنگ میزنین . کلا این رزیدنته همیشه شاکیه .صبح هم که دوستان با زانو...
-
کت دان در زانو
پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 23:43
تا الان که یه دون مریضمون کد خورده بود که برگشت و هنوزم داره با مرگ دست و پنجه نرم میکنه . امروز یه حرکت انقلابی کردم تیم ملی البته برای جراح جماعت کار خاصی نیست . ولی من تا حالا برام پیش نیومده بود . و داستان این بود که یه مریض داشتیم 93 ساله که رگ نمی شد ازش گرفت و چون INR بالا هم داشت نمیشد براش CV line بزاریم و کت...
-
امتحان دادیم
پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 12:28
صبح که بیدار شدیم کیوون رو دیدیم قرار شد با هم و ممل و رضا بریم امتحان که ممل و رضا نیومدن ما با پارسا و کیوون دربست گرفتیم به سمت حوضه امتحان همچینم که رسیدیم امتحان شروع شد و در یه فضای کاملا دموکراتیک امتحان دادیم همه تو بغل همدیگه بودن ..خیلی خوب بود.لذت بردیم . کلا "وامرهم شورا بینهم "بود . بعدش وسطای...
-
امروز امتحان داریم
پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 01:40
دیشب که تا ساعت 2 و 30 صبح بیدار موندیم دنی رو هم نذاشتیم بخوابه دو تا مشاوره اورژانس براش گذاشتم یکیش که خیلی حالش خراب بود و اینتوبه شد و وصل به دستگاه امروزم که رفتیم درمانگاه یه 5- 60 تایی مریض اومده بود که ما یه دونه بیوپسی هم کردیم از شکم یه خانومی .توی مریضا یه آقای جوونی با خانومش اومده بود که به نظرم کانسر...
-
سونوگرافی
پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 01:37
-
کشیک بد یمن
سهشنبه 26 اردیبهشت 1391 20:37
امروز آنکال بخشم تو خواب و بیداری بودم که موبایلم زنگ خورد گفتن مریض کد خورده مثل برق رفتم اونجا دیدم دنی وایساده داره CPR میکنه مریض یه پسر 15 ساله سرطانی بود که امروز عمل شده بود . 40 دقیقه ماساژ دادیم متاسفانه . . .
-
تا 7 اتاق عمل بودیم
دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 20:17
ساعت 7 از اتاق عمل بیرون اومدم خیلی روز گندی بود دارم از خستگی میمیرم خیر سرم امروز می خواستم درس بخونم الان رو به موتم . حالا جالب اینه که امروز به خاطر دسته گل هم بخشیم یه عمل سنگینمون که کنسل شد اونم به این خاطر که مریض بدون ok قلب اومده بود اتاق عمل خلاصه گفتیم تمومه که یه دفعه این استاد خدانشناس ما که معمولا تازه...
-
داستان دنباله دار پروپوزال
یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 21:16
دیشب این رزیدنتای زنان نزاشتن ما چش رو هم بزاریم دم به دقیقه زنگ زدن و ... نمونه آخرش این بود که 4و30 صبح زنگ زده میگه ببخشین من اسم شما رو نپرسیدم آقای دکتر میخوام تو پروندش بنویسم دستورات شما چی بود . یعنی می خواستم برم اونور خط با دستای خودم خفش کنم . یکی نیست بگه آخه دانشمند کنار استیشنی که وایسادی یه کاغذ به...
-
برادر کشی
یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 01:20
امشب یه عمل به درد بخور داشتیم اونم یه جوون 29 ساله ازینا که تنشون خال کوبی اوا خواهرن . خلاصه برادر گرامی با کارد آشپزخونه زده بود تو شکمش که رفتیم بازش کردیم . به خیر گذشت . یه مریض دیگه هم داشتیم آبسه بود و خدا تا صبح به خیر کنه
-
چراغو خاموش کن
پنجشنبه 21 اردیبهشت 1391 19:47
دیروز که خیر سرمون قرار بود روز خوبی باشه بسیار کشیک گندی داشتم یعنی دم به دقیقه این موبایل ما شروع میکرد به زنگ زده بعد مشکلات مثل آوار خراب میشد سرم خداییش سردرد گرفته بودم آخرین باری که بیدارم کردن رفتم نبض یه مریض رو بگیرم مثل آدم آهنی بالا سرش وایساده بودم از خودم می پرسیدم نبض آدما کجاشون بعد دیدم فایده نداره...
-
خوشنویسی بی جا
سهشنبه 19 اردیبهشت 1391 20:13
امروز خیلی روز خوبی بود کلا عمل ها سبک و زود هم تموم شد نکات جالب امروز این بود که ما دیروز نوشته بودیم رو بورد اتاق عمل که " تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد" بعد همه شاکی شده بودن که این بامزه کیه که نوشته اینو مگه دکترا باید چه جوری نون بخورن سردستشونم خانم دکتر استاد بیهوشی بود خلاصه همکاران محترم به طرفة...
-
تخت آی سی یو ؟
سهشنبه 19 اردیبهشت 1391 07:55
دیشب شب سختی بود چن تا مریض با هم بدحال شده بودن یکی که متاسفانه فوت شد .یکی دیگه هم که تا صبح دووم آورده ولی تخت خالی آی سی یو نداریم . فکر نمی کنم با این شرایط دووم یاره. یه ریز تا صبح هم زنگ میزدن .دیوانه ه ه ه ه ه ه شدم
-
یه تکنیک جدید
یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 22:43
امروز ما سر عمل پرولاپس رکتوم که قرار بود عمل دلورم براش انجام بشه ولی شرایط جوری شد که کامل انجام نشد. خلاصه دفعه اولی بود که این عمل رو می دیدم و برام آموزش بود . بعدش یه مریضی داشتیم که دستش رو قطع کرده بودن به علت ابتلا ه ملانوم که خیلی هم پیشرفته بود و کار خاصی نتونستیم براش انجام بدیم و فقط یه بیوپسی مجدد از یه...
-
مریض بد شانس
شنبه 16 اردیبهشت 1391 18:19
امروز رفتیم اتاق غمل و کلا من سر یه عمل بیشتر نبودم که اونم تا ساعت 3 طول کشید یه کانسر سیگموئید بود که ماشالله به زمین و زمان چسبیده بود و تا زه می خواستن متاستازکتومی کبد هم بکنن که اوضاع رو که دیدن بی خیال شدن . بعدش من کشیک امروز اورژانس هم بودم اجازه گرفتم رفتم مشاوره جواب دادن که همراهای مریض جلوی در گیرم...