الان که دارم تایپ میکنم ساعت1 و 30 دقیقه صبحه و مریض ما فقط یه کم تب داره و حالش خوبه خواستم بخوابم گفتم بی خیال دوباره که باید 3 صبح پاشم واسه همین نشستم پشت اینترنت
امروز مثلا قرار بود استراحت کنیم که یه دفعه فهمیدیم مریضی که توتال کولکتومی کرده بودیم به خونریزی افتاده و حالا بدو خون بزن FFP که عمراَ فایده نداشت بعدش با سرهنگ اوردیمش اتاق عمل و استاد کاظم هم اومده بود و خلاصه جمع م جور که شد نتیجه بر این شد که دهن ما سرویسه یعنی از الان تا 12 شب که هر یک ساعت باید چکش کنیم بعدش یه دفعه ۳ صبح یه دفعه هم ۶ صبح باید شخصا زنگ بزنیم به سرهنگ گزارش بدیم اینم از پنجشنبمون
امشب رفتم گزارش بخش رو آماده کنم دیدم نگی با اینترنمون هم اونجاس من میگم شما اینجا چیکار میکنی اونم همینو به من میگه خیلی بانمک بود بعد هی من میگم شما قرار نبود وایسی اون میگه نه من بهت گفتم بعدش من یه تیکه انداختم گفتم "شما چیزی مصرف نمیکنی " بعد نگی اخماش رفت تو هم گفت این چه حرفیه میزنی دکتر ...خلاصه از حرفم پشیمون شدم
امروز که باز اعصاب ندارم حالم هم گرفتس حسابی مشاوره غدد یه مریض آدرنالکتومی شده رو اعصابمه که آخرشم رفتیم و حضرت فلوی غدد فرمودند رزیدنتم میاد میبینه بعدش از بخش زنگ زدن همراه اون مریض منتال ریتارد که ولوولوس داشت اومده می خواد شمارو ببینه که گفتم لازم نیست از پشت تلفن از سرپرستار خواستم برگه پاتولوژیشو برام خوند بامزش این بود که نیشش باز شده بود میگفت خودتو گم و گور کن اومده تو رو ببینه خلاصه ما هم گله و ناراحتی که چرا شماره منو میدین به همراه مریض البته اونم زیر بار نرفت گفت ما این کارو نمیکنیم