روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اولین آنکالیه بخش جدید

3شنبه روز خوبی بود و اتاق عمل هم زود تموم شد اول از همه رفتم دنبال کارای پروپوزالم و بد پیش نرفت4شنبه که اولین روز کشیک آنکالیم تو بخش جدید بود یه مریض ( همون که در پست های قبلی نوشتم نشد ویپلش کنیم)تو ICU فوت شد تا اون موقع 7 بار کد خورده بود و برگشته بود . یکی از همراهاش به پرشتارا گفته بود اذیتش نکنین بزارین راحت بشه .نمی دونم شاید حق با اون بود تو سن 81 سالگی با اون سرطان پیشرفته و بعد از 7 بار ماساژ قلبی که تو یکی از این عملیات احیا دنده هاش هم شکسته بودکشیک سنگینی نبود و تونستم تا صبح بخوابم . صبح امروز هم استاد جنتلمن به ما زنگ زد و بعدشم فلوی محترم و رفتیم راند و بعدشم تمام . کشیک رو تحویل دادم

یه روز خیلی خسته کننده

امروز رکورد بخش جدید رو هم زدیم تا ساعت 6:30 تو اتاق عمل بودیم . تازه شانس آوردیم یکی از مریض هامون هم کنسل شد . صبح که داشتیم مریضای ICU می دیدیدیم زیاد روبراه نبود همون مریضی که نصفه نیمه ویپل شده بود خونریزی داشت که بردیمش اتاق عمل بعد من سر دو تا عمل breast رفتم . که این جواب پاتولوژی پدر ما رو درآرود تازه ساعت شده بود 3:30 که گفتن استاد وزارت خونه نشینمون قراراه مریض بیاره و اینگونه بود که نعش ما به پاویون رسید

ویپل نصفه نیمه

امروز صبح رفتیم مریضا رو دیدیم  و نوت گذاشتیم و رفتم سر یه عمل ویپل که مریض غیرقابل جراحی ار آب درومد و ما یه کله سیستکتومی کردیم و بعد یه آناستوموز کولدوکوژژنوستومی هم کردیم و بعدش هم یه آناستوموز ژژنوژژنوستومی و تمام یه عمل دیگه هم سهم ما شد اونم یه انکوپلاستی برست بود که برداشتن لنف نود آگزیلاش زیر گاما پروب به ما رسید

اولین روز بخش جدید

امروز صبح اولین شروع بخش جدید بود . نشستیم تا فلو اومد بعد فهمیدیم ما باید خودمون راند میکردیم تا بیاد . بعدش استاد باکلاسه اومد ازم پرسید مریض انسدادیه چطوره که ما هم کلا ندیده بودیم بعد که ایشون فهمیدن ما امروز اصلا خودمون بدون فلو کاری نکردیم فرمودن طوری نیست . دو تا عمل معده داشتیم که خداییش خیلی به من حال دادن استاد و فلو وایساده بودن به من کمک می کردن . ممل و رضا هم که لیست عمل نداده بودن داشتن ول می چرخیدن . یه چیز بامزه که داشتیم این بود که باید شرح عمل رو پشت یه دستگاه ضبط صوت میخوندیم و می دادیم مسئولش تا تایپ کنه . امروزم که کشیک سال دویی هم هستم تا الان که خبری نبوده

مریض چاقو خورده

دیروز خودمونو چش زدیم فقط یه مریض second look داشتیم همون خانم ایسکمی مزانتر که بازش کردیم و روده ها تا یه قسمتی گانگرنه بود که رزکت شد و من و ممل هم آناستوموز زدیم البته اولش من نبودم و با سال یکی رفتم سر یه عمل آپاندیس که دلمو خون کرد از بس بهش گفتم "نکن" "بکن"که میخ آهنین در سنگ بود . خلاصه آخرای عمل بود که خبر آمد یه جوونی اومده با چاقو زدنش خلاصه مریض با خونریزی از داخل قفسه سنه بازش کردیم و فلوی توراکس رو هم صدا زدیم و خلاصه نزدیکای در اون دنیا از تو بغل عزرائیل درومد. تموم که شد ساعت 4 صبح بود و باحالش این بود امروز اولین روز بخش جدید بود اصلا نتونستم برم