درمانگاه فوق العاده شلوغ بود و کلی مریض بستری کردیم. بعدشم یه P.U پرفوره اومد که جناب سرهنگ گفت تا من هستم ببرینش اتاق عمل. کلی این در اون در زدیم با اتند بیهوشی حرف زدیم مریض رو بدون ok قلب نخوابوندن بعدش دیگه شانسی مشاوره قلبش انجام شد و مریض رو بردیم و عمل شد . عملش هم خیلی خوب درومد و جناب سرهنگ هم نیومد تو عمل و فقط نیگاه می کرد. سال دویی هم تصادف کرده بود و کلاً تو حال و هوای تصادفش بود. به شوخی بهش گفتم شانس ما رو نگاه اِد تصادفی بهمون دادن. اورژانس هم شلوغه ..تا بعد
امروز اولین نفر بودم که رفتم بخش سال یکسم هم بود بقیه شازده ها نیومده بودن. خلاصه بعدشم استاد اومد و رفتیم تحویل بخش. قرار هم شد مریضای شب قبل هم به امروز تحویل داده بشه که یه بنده حقیری گیر داده بود من قبول نمی کنم که گفتمانی کردیم که ...نهایتاً ما 3 تا مریض داریم البته یکیشون ویزیت روزانه داره. 2تا مریض دیگه هم تو آی سی یو هستن.