روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

یه مریضHIV

رفتم درمانگاه مریضا رو دیدم یه خبر خوش دادن که یه مریض اچ آی وی رو باید ببریم جراحیش کنیم اونم کی خبر داد طولی به موبایل من زنگ زد موبایل امیری رو گرفت و بعدش کاشف به عمل اومد که کارش چی بوده در حال حاضر هم یه مریض تو اورژانس داریم که زیاد بد حال نیست

داد و بیداد کردم

امروز صبح که پا شدم آزاد زنگ زده میگه برم اورژانس رو تحویل بگیرم بعدم کلی شلوغش کرده که یعنی چیف من خیلی گیره حواست باشه منم که ازین بچه بازی این دیوانه دیگه قاطی کرده بودم داد و بیداد سرش کردم که خودتی و تلفنشم قطع کردم بعدشم رفتم سریع مریضا رو دیدم و بامزش این بود که اینترنای ممل همشون بودن بیچاره ها خبر نداشتن امتحان رزیدنتاس تا شنیدن با لب و لوچه آویزون رفتن پاویون ..امروزم که کشیکیم خدا به خیر بگذرونه

یه روز تا حالاش آروم

امروز رفتیم اتاق عمل یه مریض برست داشتیم بعدشم یکی اومد که فیبروآدنوم بود و کلا خبر خاصی نبود یه مریض پارونیشیا هم اومد که براش کارت زدم هرچی نشستیم نیومد امروزم که به حول و قوه الهی اینترن ندارم و خودم هستم و خودم راستی یه مریض ما تو گوارش براش chest tube گذاشتیم امروزم رفتیم ورش داشتیم دوباره مشاوره دادن بیاین بزارین رفتیم دیدیمش مریض پرفوریشن مری داره بعد میگم بابا این مربوط به کشیک امروزه میگن زنگ زدیم به حقیر میگه نه هر کی گذاشته و براداشته خودش دوباره بیاد ببیندش ..خدایییش من از دست این چی کار کنم

ممل نامرد

شنبه و یکشنبه پدرم درومد مخصوصا یکشنبه که از صبح او اتاق عمل بودم بعدشم که مجبور شدم برم به اتاق عمل اورژانس و یه آپاندیسیت داشتیم صبح یکشنبه یه عمل خفن داشتیم اینم عکسش امروز ولی خوب بود دو تا عمل لاپاروسکوپی بعدشم که آف بودم و خدا نگهدار..یه چیز باحال هم اتفاق افتاده اونم اینه که امروز یه مریض رو مرخص کردیم تا یه ویپل که امیری پیدا کرده بود رو بستری کنیم که این نامرد ممل خان یه مریض برای خودشون بستری کرده..

موظف به انجام سی تی مریض

کلا گوش شیطون کر تا حالا که همه چی خوب بوده و خبر خاصی نیست فقط یه مریض شکم حاد داشتیم که اول با تشخیص پریتونیت بستری شد اونم تشخیص سرهنگ بود منم به نگی گفتم اومد مریض رو دید اصلا علائمش نمی خورد خلاصه قرار شد سی تی بشه حالا داریم مگلومین بهش میدیم بخوره تا ببینیم چی میشه مریض که الان اصلا علائمی به نفع پریتونیت نداره اشتها داره. شکمش نرمه و خلاصه هیچ چیز نداره که بگیم پریتونیته

از ما تشکر شد

امروز استاژرهای جدید اومدن این بماند یه مشاوره cv line داشتم تو عفونی یه پسر جوون بود با آندوکاردیت رفتم دیدمش آزمایشاش مال یه هفته پیش بود رفتم پروندشو کامل خوندم بعدشم گفتم وسایل بالای سرش باشه و برای اولین بار از قدام گردن به راحتی گرفتم خیلی حال کردم وقتی داشتم مشاورشو مینوشتم سرپرستار بخش اومد گفت برای اولین بار یع رزیدنت جراحی بدون اینکه غر بزنه و بپیچونه واسه مریض cv line گذاشت و بعدشم ازم تشکر کرد خیلی حال کردم

ناهار زدیم

ناهار امروز مزخرف بود رفتیم با پاشا یه پیتزایی زدیم

امتحان رو گند زدم

دیشب با بروبچ نشستیم کلی تست زدیم و خلاصه آمادگی برای امتحان امروز ولی خدا نصیب گرگ بیابون نکنه یَک گندی زدم که اونسرش ناپیدا ایستگاه اول که 16 تا SLIDE بود من 7-8 تا رو که جواب دادم وقت تموم شد بعدش رفتم سونو FAST که اونم به سلامتی ترتیبش رو رعایت نکردم بعدش رفتم معاینه Breast که اونو خوب بودم بعدش رفتم ازم در مورد یه مریض سوال شد ترومای نافذ chest بود تو فضای بین دنده ای 7 که کم همه رو گفتم ولی یادم رفت که فضای بین دنده ای تروما خیلی پایینه و در مورد دیافراگم هم سوال کنم...بعدشم که رفتم برای دست شستن و سوچور زدن که آخر گند رو اونجا زدم خلاصه حالم خیلی گرفته شده تنها نکته مثبت امروز ایم بود که رفتم دانشگاه اونجا 200 تومن به عنوان هدیه بهم دادن واسه قبولی تو رزیدنتی

لیپوم مشترک من و محمد

امروز رفتیم اتاق عمل یه لیپوم به درد ما خورد که زنگ زدم به محمد هم اومد و با هم رفتیم موقعی که بهش زنگ میزدم صفر کنارم بود گفت چیکارش داری گفتم تو که بهش کار نمیدی من هواشو دارم همون موقع میر ازکنارمون رد شد صفر میکوبید تو سرش که یواش آبرومو بردی ..بعدشم یه خال گردن اومد که براش برداشتیم با کمک امیری که جالبش این بود اینا سر عمل لاپاروسکوپی بودن ما مریض رو معطل میکردیم تا یه سال بالایی بیاد بالای سرمون ..هی مریضه میگفت چرا شروع نمیکنین ..میگفتم شیشه پاتولوژیت گم شده رفتن بیارن دوباره..موقعی که دیروز یواشکی خوابیده بودم تو اتاق عمل ازم عکس گرفتن نامردا امروز نشونم دادن

آپاندیسیت زدیم هلو

دیشب که نه امروز صبح ساعت ٢و٣ اینا بود که اون مریض پست قبل اومد اتاق عمل باز شد و شریان فمورال اکسپلور شد ولی فلوی خوبی داشت و بااینکه امیری فوگارتی کشید چیزی نیومد و خلاصه تا ٤ صبح در گیر بودیم امروزم اتاق عمل یه آپاندیسیت نصیب ما شد که با امیری رفتیم خیلی حال داد بیشترین آپاندیسیتی بود که همه کاراشس رو خودم کردم خیلی هم راحت بود واقعا سال یکی بود عملای برست طول کسید من از خستگی رفتم یه گوشه ای یه چرت زدم انترنم رو هم گفتم گزارش بخش رو آماده کنه ساعت ٦ فرستادمش خونه بیچاره امروز خیلی دهنش سرویس شد الانم دارم میمیرم واسه خواب