روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

زخم معده سوراخ شده عمل کردیم

الان با ممل از اتاق عمل داریم میایم . فکر کن دو تا سال دویی تنهای رفتیم یه زخم معده سوراخ شده رو عمل کردیم . رزیدنت ارشدمون اصلا دست نشست بیاد سر عمل. وای خیلی حال داد

اولین واریس

امروز کلا من مسئول عمل های کوچیک بودم .جالبه که امروز برای اولین بار یه واریس رو با استاد جوونمون عمل کردم . بعدش یه هرنی اومد که بازش که کردم دایرکت بود خلاصه دوباره با نظارت استاد جراحی تموم شد . بعدشم یه فیشر (شقاق ) داشتم و تمام ... امروز هم من آنکال بخشم . صبح داستانی با این اینترن ها داشتیم با این جابجاییشون به اولی زنگ میزنم میگه من نیستم فلانیه به فلانی زنگ میزنم میگه اولیه دوباره به اولیه زنگ میزنم میگه الان درست شد شما به فلانی زنگ بزنین دیگه قاطی کردم میگم مگه من کار ندارم هی به شما دو تا زنگ بزنم تا 5 دقیقه دیگه هرکی امرزو کشیکه به من زنگ بزنه ....و درست شد

درضمن امروز استاد جوونمون هم شد رئیس اتاق عمل

اولین هرنی در اورژانس

دیروز کشیک بسیار بدی بود یه مریض هرنی نافی استرنگوله اومده بود که دیالیزی هم بود و تا ساعت 3و30 دقیقه صبح ما اتاق عمل بودیم . البته این رو هم بگم که بنده با سرهنگ بخش جدید دوتایی اینو عمل کردیم و تقریبا این بنده خدا کمک من بود و چون تجربه اولم هم بود کلا حال داد . خلاصه تا 6 و 30 خوابیدیم و رفتیم بخش سرهنگ به سال 1 هم گیر داد چون مریضا رو خوب نمیشناخت و بهش گفت اتاق عمل نیاد . بنده هم باز امرزو دست به تیغ شدم و یه فیبروآدنوم برست رو با راهنمایی استاد خونسرده و سرهنگ درآوردم . دو تا از عملامون هم کنسل شد . ما ساعت 11 تو پاویون بودیم ..خیلی حال داد ..بعدش اومدیم با ممل و پاشا یه تخم مرغی زدیم ..پاشا از دادگاه اومده بود و الحمدلله همه چی براش ختم به خیر شده بود

آقا ممله برگشت

امروز آقای ممل از مرخصی برگشت و اونم با شیرینی . کلا ۶ تا عمل داشتیم ازونجایی که گروه مقابل عمل نداشتن مثل قرقی عمل کردیم اولین عملمون هم اتفاقی پیش اومد یه مریضی بود که فیستول عمل شده بود و فشار های غیرقابل کنترل داشت و دچار خونریزی از محل جراحی شده بود یارو ۵۵ سالش بود بعد نشسته بود مثل بچه ها گریه میکرد میگفت من از خودم فیلم گرفتم میرم به همه نشون میدم کلا خیلی با حال بود منم زود بردمش اتاق عمل و خلاصه کوتر کشی و البته فشارش که به خاطر اسپاینال شدن اومد پایین تقریبا خونریزیش کنترل شده بود . یه مریض هم با استاد کولورکتال دو تایی عمل کردیم البته عمل کوچیکی بود بستن ایلئوستومی . یه سینوس پایلونیدال نقلی هم با اون یکی استاد عمل کردم .کلا روز روز من بود ممل هم رفت سر یه عمل وقتی من کارم تموم شد رفتم پیشش بهم گفت برو نمنه رو نیگا کن دیدم یه توده خفن از شکم یه خانم درآوردن که منشاش از رحم بود . فردا هم امتحان دارم هیچی نخوندم

کیسه صفرا با استاد عمل کردیم

امروز یه عمل کنسر رکتوسیگموئید داشتیم . بعد مجبور شدیم کیسه صفرای مریض رو هم دربیاریم . که استاد کولورکتال به بنده فرمودند که تو برو ما هم افتادیم به جون کیسه صفراهه وسطاش استاد به سال 4 گیر داد که چرا بهش اکسپوژر نمیدی . این تا حالا داشت به تو کمک میکرد اینم شاکی شد که من که دارم میدم و اصلا این که دفعه اولش نیست داره عمل میکنه و ازین حرفا . تو همون عمل هم استاد از بنده یه سوالی پرسید مبنی بر اینکه این مریض ایلئوستومی میخواد یا نه ( مریض veru low ant. شد و رادیوتراپی هم شده بود ) منم گفتم نمی خواد که استاد با کوتر کوبید رو دست اینجانب که اینو یادت باشه دیگه نگی نمی خواد این مریض ممکنه لیک کنه . بعدشم با استاد دوتایی رفتیم سر بستن یه ایلئوستومی و سال 4 با استاد جوونه رفتن آپاندیس عمل کنن که ما خیلی دلمون سوخت چون دوست داشتیم خودمون عمل کنیم ولی وقتی از عمل آف شدیم و رفتیم سری بزنیم دیدیم به به یه آپاندیس خفن به پستشون خورده دارن شر شر عرق میریزن . استاد جوونه هم کلی به ما تیکه انداخت و ما در دل بسی خندیدیم

اولین مشاوره در اتاق عمل زنان

امشب با سال یکی رفتیم یه شالدون فمورال برای یه مریض کامپلیکه سی سی یو گذاشتیم بعدشم رفتیم اورولوژی برای یه مریض ضایعات نخاعی که اونجا بستری بود CV line  بزاریم اولش سال یکی خواست از فمورال بزاره چون یه پاش قطع بود و شالدون ژگولار هم داشت مانور دادنش خیلی سخت بود خلاصه در انتها مجبور شدیم از ژگولار گذاشتیم خودش میگفت مثل جیرجیرک شدم الان دو تا آنتن از گردنم زده بیرون خیلی آدم باحالی بود کلی باهاش خندیدم خیلی روحیه خوبی داشت . یه Chest Tube هم داشتیم تو آی سی یو که پدر درار بود و خیلی سخت بود چون مریض چاق بود و بعدشم این اسیلیشنش بهم نمی چسبید عکسش رو الان دیدم خوب بود سچوریشن مریض هم 97 درصد شده بود . که لبخند رضایتی بر روی لب ما جا خوش کرد البته اینم بگم که مریض براش CV line توسط استاد بیهوشی گذاشته شده بود و بعدش نوموتوراکس کرده بود . امشب هم برای اولین بار رفتم اتاق عمل زنان مشاوره. داستان ازین قرار بود که زنانی ها شکم یه مریض رو باز کرده بودند شک داشتن که آپاندیسیت هم داره یا نه که من رفتم دیدم و نداشت کلا خیلی باحال بود . در ضمن از خستگی دارم میمیرم الان ساعت 1 و 20 دقیقه صبح شنبست ومن نمی دونم چرا به جای اینکه بخوابم دارم تایپ میکنم .راستی یه مریض آپاندیسیت هم داشتیم تو اورژانس .مال خودمـــــــــــه

آپاندیسیت منفی

امروز خیلی روز باحالی بود اولا که استاد ما که سرماخورده بود عمل هاشو کنسل کرد بعدشم ما رفتیم کوچیکا رو عمل کردیم یه مریض هم با علائم آپاندیسیت داشتیم که من عملش کردم و منفی درومد هر چی هم تو شکمش گشتیم چیزی پیدا نکردیم . خلاصه ساعت 12 همه چی تموم شد

آپاندیسی عمل کردیم به چه درازی

ساعت 2 صبح امروز در اتاق عمل یه آپاندیسیت عمل کردم با یه اسکراب بعد دوستان هخم وایساده بودن هرهر می خندیدن میگفتن آفرین تنهایی عمل کن فکر کن تو شهرستانی . خلاصه همه جیز به خیر و خوبی بود تا اینکه این مریض سفت میشد و این دوستان بیهوشی هم مریض رو شل نمی کردن خلاصه آپاندیس رو که قطع کردیم من هنوز مشکوک بودم و سال 4 هم اومد مطمئن شدیم هنوز 2 سانتش مونده خلاصه خیلی آپاندیس دم درازی بود . دیشب هم که من مشاوره بودم هی چپ و راست زنگ میزدن . نزاشتن ما بخوابیم

اولین ویپلی که دیدم

چهار شنبه گذشه برای اولین بار یه عمل جراحی ویپل (سنگین ترین عمل جراحی که یه رزیدنت ممکنه ببینه) رو دیدم از ساعت 9 تا 4 بعد از ظهر سر عمل بودیم خلی مریض سختی بود . یعنی مردم. امروزم که جمعه باشه اومدم بیمارستان یه آنکالی وایسم . هوا بارونی بود دلم گرفت

یه آپاندیس با سال یک

جمعه یه دونه آپاندیسیت رفتیم با سال یکی خیلی خفن بود وسطاش به سال یکی گفتم آموزش رو بی خیال شو من حواسم جمع باشه . آخرشم به چیف گفتیم بیاد نیگا کنه مشکوک میزنه که تا الان که همه چی خوبه و مریض مرخص