روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

کشیک دنباله دار

شنبه کشیک بودم.و الان که دارم تایپ میکنم دارم از حال میرم یه دونه cv line  گذاشتم که اون بدک نبود بعدش همش بد بیاری و بی خوابی داشتم..یه دونه مریض داریم که hgb هاش هی افت کرده ولی سرومورو گنده نشسته داره قصه تعریف میکنه

یه جمعه خوب

امروز یعنی جمعه روز خوبی بود تا ساعت ۷ که کلاْ خوابیدم بعدش به خاطر یه مریض بیدارم کردند که دستورشو دادم دوباره خوابیدم ۹ بیدار شدم فعلا که همه چی خوبه تا ببینیم بعد از ظهر چه خبر میشه ...

دیشب محمد یه مریض داشته که تو اتاق عمل فوت شده میگن دستش قطع شده بوده خلاصه اون انگار شب خوبی نداشته.الان هم که دارم تایپ میکنم شنیدم یه مریض دیگش هم کد خورده و فوت شده مریضش رو دیده بودم یه گواتر هیوج داشت انگار بعلت دیسترس تنفسی فوت شده بوده خلاصه امروز داغونه اصلاً هم حال و حوصله نداره

یه روز نسبتاً خوب

امروز روز بدی نبود همه چی به خیر و خوشی گذشت برای اولین بار هم یه chest tube رو کشیدم البته نکات هشدار دهنده ای رو قبلش از جناب سرگرد شنیده بودم و حواسم بود ...باید به مریض بگی چند دفعه نفسش رو حبس کنه یعنی باید یادش بدی ...
دیروز هم که رفتیم خونه پسر عمه و شامم بیرون رفتیم فشم حال داد البته امروز فهمیدیم که به جای 8 تا آف باید 6 تا بریم یعنی تنها نکته بد امروز
با جناب سرگرد هم پینگ پنگی زدیم و بعد هم چند ست با دو تا از رزیدنتای دوست سرگرد 4 نفره زدیم کلی عرق کردیم

آزاد شدم

امشب اولین آفمه و جناب سرگرد کشیکه امیدوارم همه چی آروم باشه و احیانا اشتباهی به من زنگ نزنن وقتی داشتم به اینترنم بخش رو می سپردم چیف محترم ازین شوخی شوفریا کرد و ناغافل از پشت سر همچین کوبید رو پشتم که فکر کنم نوموتوراکس کردم... 

وقتی داشتم از بیمارستان میومدم بیرون بد جوری بارون گرفته بود مجبور شدم کلی تو این بارون پیاده برم..

مهر های کپی رسید

امروز رفتم و 3 تا مهری رو که سفارش داده بودم گرفتم هر کدومش 10000 تومن درومد یعنی جمعاً 30000 تومن بابت مهر دادیم دیگه مجبور نیستم به خاطر یه دونه پرونده مهر کردن . تا اون سر دنیا برم

cv line با دکتر عاطی

قرار بود با خانوم دکتر عاطی بریم cv line بزاریم خلاصه رفتیم بخش عفونی زنان یه مریض بسیار آژیته بود که مجبور شدن براش میدازولام بزنن ولی انگار اثر نکرد و cv مریض هم نتونستن بزارن و دیگه ست cv  هم خراب شده بود همراه مریض شروع کرد به داد و بیداد کردن که شما که بلد نیستسن برای چی میاین و مگه من چقدر پول دارم و ازین حرفا خلاصه در رفتیم

cv line با محمد

امروز ما چون اصولاً تا حالا یه دونه هم cv به پستمون نخورده قرار شد با محمد برم کار اونو نیگا کنم مریض مال بخش خودشون بود 2 تا هم cv داشتن محمد به شوخی گفت تو میای چیکار کنی هر وقت تو میای من خراب می کنم....خلاصه رفتیم یه خانومی بود جوون و مشکل شنوایی هم داشت اون شروع کرد و رزیدنتش هم اومد جهت بازدید البته با لباس شخصی اومده بود...خلاصه از شانس بد اون یا شایدم من نتونست رگ رو پیدا کنه خانوم رزیدنت هم اومد و بعد از کلی تلاش رگ رو پیدا کرد ولی بدتر ازون سیم گاید تو سوزن گیر کرد و آخر هم کنده شد نتیجه این شد که بلافاصله عکس پرتابل قفسه سینه و ست cv  هم دیگه خراب شد خلاصه همه داشتن منو چپ چپ نیگاه می کردن خودمم داره باورم میشه بدشانسم