روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

بیا chest tube بکش

صبح که خبری نبود کلاً ٧ تا مریض داشتیم ٣ تاشم امروز مرخص کردیم یکیشونم رفته مرخصی موقت جمعاً ٣ تا مریض داریم خداییش آخر خندس بخش با ۴ تا مریض به هر کی هم زنگ میزنیم بیاد بستری بشه نمیاد ..کارای بخش که تموم شد رفتیم لالا کنیم که ناغافل گفتن بیا ٢ تا chest tube که گذاشتی رو بکش خلاصه خواب رو بر ما حرام کردن ولی بعدش اومدیم سیر خوابیدیم

پیتزا 72

امروز کلا روز خوبی بود صبح که با نگی تا سرهنگ بیاد مریضا رو دیدیم وقتی هم سرهنگ اومد این خانم دکتر اینترنمون رفت اجازه بگیره که دیر بیاد اونم سرهنگ زد تو برجکش بعدشم به من گیر داد که چرا خودت بهشون نمیگی که سر ساعت بیان میگی با من صحبت کنن خلاصه این اینترنمون کلی دمغ شد بعدشم که رفتیم پیش وکیل محترم و با هم رفتیم یه چایی زدیم در ارتفاعات و بعد من برگشتم بینارستان با امیر رفتیم یه کافی شاپ به سفارش اون که اسمش پیتزا ٧٢ بود بعد پاستلا سفارش دادیم خیلی خوشمزه بود

اینترن های جدید

امروز که همه چی به خیر و خوشی گذشت و من آف بودم .اینترن های دوره جدید هم اومدن یه پسر با دو تا دختر.منشی بخش میگه همراه اون مریض منتال ریتارده باز زنگ زده می خواد با شما حرف بزنه شمارشم داده که من زنگ بزنم.من موندم با این چه کنم

گند زدم

امروز یه مریض دیابتی داشتیم که باید میرفت اتاق عمل و بنده یادم رفت که دستورات دیابتی مخصوصا سرمش رو بنویسم و سرهنگ هم کلی از دست بنده شاکی شد یه مریض هایپر پارا هم داریم که مدارکش کامل نیست پدرمون درومد سر این امروز این خانم منتال ریتارد رو هم مرخص کردیم این همراهش گیر داده شماره بدین اگه مشکلی داشت من تماس بگیرم عصر هم زنگ زده بود بخش که من کجام گفتم بگین نیستش گفته بود من شماره بدم زنگ میزنه؟اینم از مریضای ما

جراحی کنسل و مریض عصبانی شد

امروز رفتیم مریض ترومایی رو سی تی کردیم که نکته خاصی نداشت . اینترن های محترممون هم جلوی چشم بنده نمره 100 به خودشون دادن و مهر منو هم از جیبشون در آوردن و با لبخند ملیح زیر برگه زدن و رفتن .در کل خیلی باحال هستن همه چی خوب بود تا شب که یه مریض کیسه صفرا عملش کنسل شد و خلاصه داد و بیداد می خواستن بنده رو خفه کنن چون من بهشون گفته بودم احتمالا مریض فردا عمل میشه خلاصه کلی شوهرش به ما بد و بیراه گفت دادشش منطقی بود باهاش صحبت کردیم حق داشت مشکل مالی داشت. و خلاصه آخرش هم به اصرار خودش و همراهاش با رضایت شخصی رفت گفت بچه کوچیک دارم این برام درس عبرتی بود که دیگه جلو جلو حتی به مریضی که لیست عمله خبر ندم بعدشم با امیر زدیم بیرون و رفتیم یه پیتزا زدیم و برگشتیم

۴ تا cv line

دیروز کشیک بودم 4 تا cv line به پستم خورد یکیش که مریض بی نهایت چاق بود و ادماتو که اصلا آناتومی خوبی هم نداشت و نتونستم بزارم دومیش یه دختر جوون بود که راحت بود سومیش رفتم سی سی یو که اونم یه پیرزن بود که انقدر دست و پا میزد که نتونستم کارمو بکنم اونم هیچی چهارمیش هم یه پسر نوجوون هموفیلی بود که رضایت نداد بزارم در کل شب بدی نبود و دم صبح هم دو تا ترومایی اومدن که زیاد مسئله دار نبودن

خانوم حامله مشکوک به آپاندیسیت

دیشب یه مریض قلبی تو اورژانس یک بود با پلورال افیوژن اگزوداتیو که chest tube  می خواست وقتی دیدمش مریض نمیتونست بخوابه و دیدم سخته زنگ زدم به نگی بعد از اتاق عمل اومد کمک و مریض در حالت نشسته براش گذاشتم اولش طبی ها اتندشون اومد گفت من مریض رو sedate  میکنم تا راحت باشین که یه دفعه مریض سیانوز شد و تا دوباره برش گردونن ما دست به بغل اینا رو نیگاه می کردیم ...
دیشب یه خانوم حامله مشکوک به آپاندیسیت که 36 هفته بود آوردن اورژانس سونوش نرمال بود ولی چون نمیشد برای زن حامله دس دس کرد با زنانی ها رفتیم اتاق عمل اونا سکشن کردن و ما جراحی آپاندکتومی که البته منفی درومد سر بستری شدن و تشکیل پرونده این هم پوست ما کنده شد امروز هم جمعه و تعطیل امیدوارم بشه استراحت خوبی کرد

یه روز نیمه تعطیل

دیشب که رفتیم آف و به دیدن جناب امیر رضا خان گذشت.صبح هم اومدیم بخش که سرهنگ تا ٧ و ١٠ دقیقه نبود خواستیم بریم که اومد و بخش رو راند کرد و شاکی هم شد که چرا نگی نیومده و طبق معمول هم توصیه به اینکه تخت ها رو حواستون باشه

روز عید همه چی خوبه

امروز روز عید غدیره و ما هم امروز بی اینترن کشیک بودیم هیچ اتفاق خاصی نیفتاده تا الان همه چی امن و امانه

اولین آف در آذر

اولین آف در آذر رو اومدم خونه پسر عمه...جالب اینه کسی تا الان زنگ نزده بهم البته یه بیمار مشترک با سرویس قلب داشتیم که دادیم بره تو سرویس قلب بخش هم که خوب بود